-
سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۹، ۰۴:۱۷ ب.ظ

نشست «جریانشناسی روند آموزش و پژوهش در رشته تاریخ» با ارائه بحث حججاسلام والمسلمین محسن ادیببهروز و محمدرضا جباری از سوی مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت برگزار میشود.
نشست «جریانشناسی روند آموزش و پژوهش در رشته تاریخ» با ارائه بحث حججاسلام والمسلمین محسن ادیببهروز و محمدرضا جباری از سوی مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت برگزار میشود.
نشست «کلمه سواء» با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب از سوی معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان برگزار میشود.
مجموعه آرشیو صوتهای دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب از سال 93 تاکنون آماده و به صورت دورهای بارگذاری میشود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ بنا بر درخواستهای مکرر طلاب، فضلا و تاریخ پژوهان مبنی بر بارگذاری تمامی صوتهای دروس تاریخ تطبیقی حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب در سایت و کانال، صوت مجموعه دروس استاد از سال 1393 تاکنون پس از بازبینی و ویرایش، آماده گردیده و از این پس به صورت دورهای در سایت و کانال(ایتا) بارگذاری خواهد شد.
انتهای پیام/
برنامه دروس خارج حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب برای سال تحصیلی جدید 1399-1400 اعلام شد.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ به اطلاع میرساند: ادامه دروس استاد طائب از شنبه 22 شهریور بعد از نماز مغرب و عشا با مراعات پروتکلهای بهداشتی در مدرس ساحلی مدرسه مبارکه فیضیه پی گرفته خواهد شد.
شنبهها: تاریخ
یکشنبه تا چهارشنبه: خارج فقه کتاب قضا
انتهای پیام/
اسرائیل مثل دوالپاست. در افسانههای علاءالدین دوالپایی هست که خودش را گوشه جاده میاندازد و احساس عجز میکند. شخصی دلش برای او میسوزد و روی دوشش سوارش میکند. وقتی او سوار دوش او میشود، دوالپا پاهایش را دور گردن او حلقه میکند و اینقدر او را راه میبرد تا او را میکشد.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان دکتر محمود مهتدی، دیپلمات سابق ایران در کشورهای اروپایی تقدیم میگردد:
در اوایل انقلاب نهضتی برای نزدیکی حوزه و دانشگاه شکلگرفت که بعد از مدتی به فراموشی سپرده و محتوایش گم شد. حس میکردم که خیلی حرفِ نزده جمع شده است. بحث من این نبود ولی این جمع مرا به سمت آرزوهایی برد که از دیرباز در سینهام نهفته بود. زمانی که حضرت امام در پاریس تشریف داشتند، بنده دانشجوی آنجا بودم. در آن زمان میتوانستیم چندین رشته را در دانشگاه بخوانیم؛ بنابراین بنده ادبیات مدرن و جامعهشناسی در سوربن و ونسن میخواندم. دانشجوی دو رشته در دو دانشگاه با دو دیدگاه مختلف بودم.
در جامعهشناسی واحدی وجود داشت که برای ما ارائه نمیشد. یکی از دوستان فرانسویام آن واحد را داشت. او جزواتش را به من داد. بعد از بررسی جزوات متوجه شدم در آنجا جامعهشناسی امنیتی درس میدهند. ما فرانسوی نبودیم، بههمیندلیل آن درسها برای ما ممنوع بود و جامعهشناسی به شکل تئوری میخواندیم. درحالیکه در آنجا تکنولوژی جامعهشناسی تدریس میشد؛ یعنی آموزش میدادند شما چطور از جامعهشناسی در فلان مورد یا فلان موضوعِ خاص استفاده کنید.
بعد از اینکه جزوات آنها را دیدیم و با رفتار امام آشنا شدیم، تصور میکردیم که حوزه پر از این رفتارها باشد. برای شما مثالی میزنم که چطور میتوان در جامعهای حرکت سیاسی مخالف ایجاد کرد؛ چگونه میتوان حرکت سیاسی مخالف را خنثی کرد. در آن درسها اطلاع و اخبار تبدیل به عقیده میشد. با خبر و شایعه عقیده به وجود میآمد. از عقیده، قضیه به وجود میآید. اگر جامعهای صاحب قضیه شود، حرکت میکند و این عملکرد، جامعهشناسیِ حرکتی نام دارد. در تاریخ، هیچ فیلسوفی حرکت ایجاد نکرده، یعنی نهضتی به وجود نیاورده است. هیچکدام از حکما و فلاسفه این نهضتها را ایجاد نکردند، مثلاً علامه طباطبایی نهضتی را ایجاد نکردند.
میگویند «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ»[1]، پس علمی که میخواهد از نبی به عالم منتقل شود چه علمی است که انبیا حرکت ایجاد میکنند؟ ولی علما این حرکت را ایجاد نمیکنند، بلکه برعکس فریب میخورند و حرکتی که در دست دارند را از دست میدهند. مالکیت با عقیده است. اگر شخصی این را از من بگیرد و به من پسگردنی بزند، در وضعیت مظلوم قرار میگیرم. اگر جلوی او بایستم و همه شما پشت سر من بایستید، متوجه میشوم که حوزه علمیه با ایشان هست، با اینکه مالکیت رفته است.
در اینجا اصول قضیه به وجود میآید، یعنی به جایی میرسم که میگویم اگر این است ببین چکار میکنم! جامعه یا جمع حاضر از عقیدهای درباره مالکیت به چنین وضعی میرسد. در آیهای از قرآن نام تعدادی از انبیاء آمده،[2] بعد گفته میشود که خدا یکی است، اما به لوط گفت که چرا شما به جای زنان، مردان را انتخاب کردید؟ به دیگری میگوید چرا کم از میزان میگذارید؟ برای هر کدام مسئلهای را مطرح میکند، یعنی میخواهد برای پیامبران با توحید ایجاد قضیه کند و تا ایجاد قضیه نکند کسی کاری نمیکند.
از بزرگترین هنرهای قرآن در جامعهشناسی امنیتی «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه» است. قرآن توانسته از جمله «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه» قضیه به وجود آورد. درحالیکه «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه» بدین معناست که خدایی جز خداوند نیست. بعد از صدر اسلام، این مطالب وارد علم کلام و فلسفه شد. فلاسفه مینشستند و در این باره با هم بحث میکردند، یعنی قضیه در اصل خودش قضیه نیست، بحثی است که میتوان در فلسفه هم بحث شود. اگر از این موضوع بتوان قضیه در آورد خیلی کار سختی میشود.
در اوایل اسلام، تصور بعضی این بوده که مردم با معجزاتی ایمان میآورند، ولی قضیه به این شکل پیش نرفت. آیه میفرماید اگر میتوانی نردبانی بگذار و به آسمان برو یا زمین را بکن و آیه بیاور، بعد میفرماید اگر خداوند بخواهد همه اینها را بر هدایت جمع میکند؛ سپس میفرماید: «إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلین»[3] مواظب باش که از جاهلین نباشی. پروردگار عالم پروسههای منازعه و جنگ دارد، این حس موجود است که باید برخورد پیش بیاید؛ باید حق را به باطل بکوبیم.
اسلام به دنبال قضیهسازی است. ما مایل هستیم که حوزه علمیه مباحثی را از متون بیرون بکشد. چگونه قرآن قضیهسازی میکند؟ چگونه میتوان با «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه» قضیه ساخت؟ امیرالمؤمنین (ع) چهار سال حاکمیت را در دست داشتند. سه جنگ در چهار سال اتفاق افتاد. ابن عباس فکر میکرد که حضرت خلافت را نمیپذیرند ولی حضرت پذیرفت. ابن عباس در مدینه میدوید، به او گفتند چرا میدوی؟ گفت میخواهم به امیرالمؤمنین بگویم که نامه عزل معاویه را ندهد. کسی که امیرالمؤمنین را میشناخت به ابن عباس گفت: نامه را داد و رفت؛ یعنی صبر نکرد که فردا یا پسفردا شود و حکما بر سر نوشتن نامه عزل بحث کنند.
چرا امیرالمؤمنین این کار را انجام داد؟ کار به جایی رسید که عدهای گفتند امام سیاست نمیداند. اینها علومی است که باید از حوزه بیرون بیاید. چرا در حوزه جامعهشناسی حرکتی نداریم؟ باید حوزه وارد دانشگاه شود. چرا جامعهشناسی امنیتی در حوزه نداریم؟ ما این مطالب را در دانشگاههای کفر خواندیم، ولی دیدیم که موارد زیبا و زیرکانهای در اسلام و تشیع وجود دارد. اینها دانش مدرن و کاربردی و تکنولوژی جامعهشناسی است، نه اینکه جامعهشناسی در تئوری و فرضیه و اینها باشد. این بحث خارج از موضوع بود، ولی هیئت مدرسین حوزه در اینجا حضور داشتند و این بحث را مطرح کردم.
چرا عدهای از حوزه برای تدریس وارد دانشگاهها میشوند؟ چرا یکی از دانشگاهیها برای تدریس به حوزه نمیآید؟ چرا حوزه دعوت نمیکند که بعضی از اساتید درباره مسئلهای صحبت کنند؟ بسیاری از حوزویان در دانشگاه وارد شدند و تدریس کردند. آیا جای این مسئله خالی نیست؟ تمام ظرایف هنری قرآن را بیان کردهایم. تمام مسائل مربوط به بلاغت و فصاحت گفته شده، درحالیکه اصول هنر ادبیات عوض شده است.
من میبینم که قرآن سرشار از ادبیات مدرن است. قرآن سرشار از نکات ادبی مدرن است، چون یکی از رشتههایی که بنده خواندم ادبیات مدرن است. چرا در حوزه این کار انجام نمیشود؟ چه کسی باید این کارها را انجام دهد؟ بیان شد کسانی که کارهایی انجام دادند خارج از حوزه بودند. این خیلی بد است. اولین بار که به وارد مؤسسه بعثت شدم، درباره فقه سیاسی مطالبی نوشته شده بود. ما دوست داریم که روحانیون بالا باشند، «الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَى عَلَیْهِ»؛[4] اگر روحانیت نمادِ اسلام است، نباید بالای آن چیزی باشد. نباید دانشی باشد که آنها ندانند.
اما راجع به بحث اسرائیل: هیچ کلمهای جای اسرائیل را نمیگیرد. وقتی میگوییم رژیم اشغالگر قدس از معانی اسرائیل زدهایم و از آن کاستهایم. وقتی صهیونیسم را به کار میبریم، کلمه ایسم بستر فکری را مطرح میکند. شیعه میتواند به عنوان مکتب فکری مطرح شود، ولی وقتی از امام خمینی بحث میشود، تشیع ساده به میان نمیآید.
کلمه اسرائیل معنای خودش را دارد. بعضی فکر میکنند که اسرائیل با وعده بالفور[5] در سال 1917 تشکیل شده است. متن بیانیه بالفور را همه خواندهاند. در آنجا آمده است که ملکه انگلیس به پاس خدماتی که صهیونیستها انجام دادهاند با «ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین» موافقت کرده است. آنها میخواستند برای یهودیان National Home در نظر بگیرند. بعد قید میکند National Home به معنای وطن نیست، بلکه سرزمینی است که آنها میتوانند در آن خانهسازی کنند، اما معلوم بوده است که National Home را انگلیس به آنها میدهد تا صهیونیستها زیر سلطه انگلیس راحت باشند.
البته شرطی در بیانیه بالفور وجود داشت: یکی اینکه این اوضاع در تضاد با نهادهای موجود و سازههای فرهنگی و اجتماعی سرزمین فلسطین قرار نگیرد. از ۱۹۱۷ تا ۱۹۳۹ جنگ جهانی شروع میشود ولی در این باره اتفاقی نمیافتد. در واقع، در ۲۳ سال هیچ اتفاقی نیفتاد چون انگلستان فهمیده بود که چنین چیزی با سازههای فرهنگی و اجتماعی آنجا سازگار نیست. بعد از اینکه معامله قرن مطرح شد، ابوزمان نقشههایی را نشان داد. در سال 1939، هیتلر شروع به کشتن یهودیان میکند، اما تعداد یهودیان در شمال غرب فلسطین بسیار کم بود. این مهاجرت در اوج کشتار یهودیان اتفاق افتاده است، چطور میشود که اسرائیل بعد از سال 45 به وجود میآید؟ یعنی جنگ در سال 1945 به پایان میرسد و سه سال بعد و با تشکیل سازمان ملل، اسرائیل هم به وجود میآید. ارکان وجودی سازمان ملل مربوط به یهود است. در جایی که میگوید حقوق بشر، مقصود یهود است. چه حادثهای اتفاق افتاد؟ اینها از رموز جنگ جهانی دوم است، انگلیس در حال تسلیمشدن بود؛ چرچیل رفت تا نطق تسلیم را بخواند و... .
جمعبندی من این است که اسرائیل را خوب بشناسیم. فکر نکنیم که اسرائیل یک کشور یا گروه است. اسرائیل مثل دوالپاست. در افسانههای علاءالدین دوالپایی هست که خودش را گوشه جاده میاندازد و احساس عجز میکند. شخصی دلش برای او میسوزد و روی دوشش سوارش میکند. وقتی او سوار دوش او میشود، دوالپا پاهایش را دور گردن او حلقه میکند و اینقدر او را راه میبرد تا او را میکشد. بعد از مرگ آن شخص، دوالپا دوباره کنار جاده میآید تا شخص دیگری را به دام بیندازد.
اسرائیل عبارت است از هویتی یهودی که مثل دوالپا سوار بر دوش استعمار است. در قدیم استعمار وجود داشت، الان خیلی پیچیدهتر شده است. شما با استعماری مبارزه میکنید که دوالپا بر آن حاکم شده و این دوالپا اسرائیل است.
اسرائیل سه مرحله دارد: 1917، بعد از پایان جنگ جهانی دوم و تشکیل اسرائیل در 1948 و سال 1982، زمانی که تاچر به قدرت رسید و در آمریکا ریگان رئیسجمهور شد. در اینجا نهضت جدیدی روی کار آمد. پیش از روی کار آمدن، ریگان معتقد به عقاید اقتصاددان بزرگی به نام میلتون فریدمن بود. یکسال بعد، فریدمن مشاور اقتصادی ریگان میشود. نهضتی جهانی به وجود میآید که ریشه آن در آنجا قرار دارد: کوچککردن دولتها و بزرگکردن بخش خصوصی. بزرگکردن بخش خصوصی باعث شد یهود امتیازات بیشتری را به دست بیاورد. همین الان بانک مرکزی آمریکا دست یهود است و آنها اسکناسهای آمریکا را چاپ میکنند.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
[1]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص 10.
[2]. یکی از حضار آیۀ 73 سورۀ اعراف را قرائت کرد: «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً»
[3]. سورۀ هود، آیۀ 46.
[4]. من لا یحضر الفقیه، ج 4، ص 324.
[5]. The Balfour Declaration
واقعیت امر این است که هم شیعه انگلیسی و هم لیبرالهای حوزوی در اردوگاه صهیونیسم قرار دارند و کسی که با آنها مبارزه کند در حقیقت با صهیونیسم مبارزه کرده است.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان دکتر ابراهیمزاده، کارشناس مسائل سیاسی تقدیم میگردد:
من، سه وظیفه را در سه دقیقه عرض میکنم. یک، جایگاه قدس و فلسطین در نظام آموزشی؛ نظام پژوهشی و تبلیغ حوزه کجاست؟ بارها حضرت آقا فرمودند که از کارهای ویترینی پرهیز کنید. بیشتر کارهای ویترینی را در نظام پژوهشی، نظام آموزشی و نظام تبلیغی میبینیم.
دو نکته به بدنه انقلابی برمیگردد. مسئله فلسطین با شاخصهای انقلاب، با مسئله وحدت، با مسئله تقریب، با مسئله فرآیند تمدن اسلامی و خیلی چیزهای دیگر گره خورده است. در حوزه شاهد هستیم که شیعه انگلیسی کاری انجام میدهد که راهبرد اصلی آن نجات اسرائیل و رژیم صهیونیستی است. در روز قدس سال ۸۸ با شعارهایی روبهرو شدیم که امروز در حوزه لیبرالها و خصوصاً معممین لیبرال به دنبال تئوریزه کردن نظام جمهوری اسلامی هستند.
کوتاه سخن، واقعیت امر این است که هم شیعه انگلیسی و هم لیبرالهای حوزوی در اردوگاه صهیونیسم قرار دارند و کسی که با آنها مبارزه کند در حقیقت با صهیونیسم مبارزه کرده است. کسانی هم که به هر نحوی به شیعه انگلیسی و لیبرالها مشروعیت و مقبولیت میدهند و در نشستهایشان شرکت میکنند، بدانند که بدنه انقلابی حوزه هیچگاه برنمیتابد که نامِ مقدس قدس بر زبان اینها جاری شود.
صهیونیسم بینالملل شامل مسیحیت، یهودیت و اسلام میشود، یعنی در شیعیان افرادی هستند که از آنها دفاع میکنند، یعنی در همین حوزه کسانی هستند که مروج نظرات آنها هستند. آیا در این زمینه کار شده است؟
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان حجتالاسلام والمسلمین صحرایی اردکانی، استاد حوزه و دانشگاه تقدیم میگردد:
محور مطالبی که نوشتم را با سؤالی مطرح میکنم. ۴۱ سال است که مسیری طی میشود، جایگاه حوزه کجای این مسیر است؟ اگر عملکرد حضرت امام راحل و رهنمودهای حضرت آقا را بگیریم، حوزه بهخودیِخود چکار کرده است؟ قرار شد که موضوع این نشست بررسی جایگاه و عملکرد حوزه باشد؛ آیا واقعاً عملکرد خاصی داریم که قابل دفاع باشد؟ آقای اسکندری فرمودند که اسرائیلیها خوب کار میکنند. آن کتابها را حتماً بخوانید. آنها کار میکنند، تحقیق میکنند، برنامهریزی میکنند و عمل میکنند، ولی ما تحقیق میکنیم برای تحقیق، تحقیق میکنیم برای نوشتن، سمینار میگیریم ولی باید عمل کنیم. خروجی این جلسه چه میشود؟ اگر خروجی سمینارها کتاب باشد که کتاب فایدهای ندارد، باید به عمل برسیم. در حوزه علمیه گفته میشود که واجب است به نظرات آقا عمل کنیم. حضرت آقا فرمودند «صهیونیسم بینالملل». صهیونیسم بینالملل شامل مسیحیت، یهودیت و اسلام میشود، یعنی در شیعیان افرادی هستند که از آنها دفاع میکنند، یعنی در همین حوزه کسانی هستند که مروج نظرات آنها هستند. آیا در این زمینه کار شده است؟
در اسرائیل، دانشکدهها و پژوهشکدههایی وجود دارد که شیعه را بهتر از ما میشناسند. افرادی را به ایران میفرستند و خوب کار میکنند. دوستان ما در موضوع نفوذ چکار کردند؟ چگونه دشمن در زیرزمین خانهای واقع در منطقه نیروگاه مینشیند و اطلاعاتی از حوزه به دست میآورد که خیلی از مراجع و بزرگان و مدیران حوزه اطلاعی از آنها ندارند؟ او ضعفها و قوتها و آسیبها و تهدیدات را احساس میکند ولی مدیر حوزه چنین تسلطی ندارد ولی او نفوذِ خوبی دارد. چقدر روی این مباحث کار کردیم؟
آقا فرمودند: «این اسناد لانه جاسوسی را بخوانید»؛ آیا اسناد لانه جاسوسی در حوزه تدریس میشود؟ دانشگاهیان اقداماتی کردند و نتایج آن به صورت کتاب منتشر شد ولی نمیتوانید آن کتابها را پیدا کنید. بحث نفوذ مهم است و ما باید کار کنیم. چطور قائم مقام رهبری را به جایی رساندند که همه ما میدانیم؛ آیا این تیم از بین رفته است؟ در جایی خواندم که وقتی کِری میخواست با ایران مذاکره کند، اول با یکی از مهرههای سید مهدی هاشمی در خارج صحبت میکند تا راهکارهای تعامل با ایران را یاد بگیرد.
آیا تیم نفوذی که میبینیم تمام شده یا هنوز هم وجود دارند؟ کدیور را داشتیم ببینید الان کجاست؛ سروش را داشتیم الان ببینید کجاست. همه صداوسیما را به دست سروش داده بودیم، الان کجاست؟ نکند الان همان اتفاقات بیفتد. نکند صداوسیما به دست کسانی باشد که صحبتهای خلافی را به خورد مردم دهند. خلاصه اینکه باید کار کنیم.
مطلبی از صحبتهای آقای لطفی یادداشت کردم. دشمن کاری میکند که معادلات به هم میریزد. همه جهان درگیر کرونا شدند. بعداً کشف خواهد شد که همه اینها سرکاری بوده است. در رابطه با سیگار، سالانه ۱۱ هزار کشته یعنی روزی سی نفر کشته میدهیم، هیچکسی حساسیت نشان نمیدهد. به خاطر پول و درآمد آن هیچکسی حرفی نمیزند. آمار تصادفات پارسال بین ۴۵ تا ۵۵ نفر در روز بود؛ اگر میانگین 50 نفر را در نظر بگیریم سالانه هجدههزار نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست میدهند. روزانه 700 جنین در ایران سقط میشود که سالانه 255 هزار نفر میشود. آیا کاری میکنیم؟
نباید دشمن بر فکر و اندیشه ما سوار شود. بهجز بعضی، همه دولتیهای ما تحصیلکرده خارج و دوستدار مذاکره با کری و نشستن با آنها و فالوده خوردن هستند. بیایید در حوزه کاری کنیم و واقعاً وظیفه را تشخیص بدهیم. اگر وظیفه ما پیروی از مقام معظم رهبری است در این نشستها بگوییم که حضرت آقا در رابطه با صهیونیسم چه سیری را برای ما مشخص کرده است و در این ۴۱ سال کجا بودیم. نشستن در جلسات و سمینارها، بررسی آیات و روایاتی که مفسرین توضیح دادند و گفتند که لات قوم یهود است جزو مسلمات ماست. باید ما بهروز شویم و حوزه را بهروز کنیم.
خواهش میکنم واحدی برای آموزش زبان عبری برای طلبههایی که تسلط بر تبلیغ دارند تأسیس شود. بیشترین قوت رژیم صهیونیستی در جنگ رسانهای است؛ گفته میشود افرادی آموزش زبان فارسی میبینند و جلسات ما را رصد میکنند تا بدانند که باید چه کارهایی انجام شود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی لیالی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی تقدیم میگردد:
عرض سلام و ادب و احترام دارم؛ از بیانات اساتید محترم استفاده کردیم. بیشتر صحبتهای بنده را دوستان بیان کردند. تشکر میکنم از شورای عالی حوزه، حضرت آقای اعرافی و نهاد روحانیت و کارهایی که تا به حال انجام شده است. مقداری به آقای اعرافی امید داشتیم، فضای رسانهای را شروع کردند، نامه به جناب آقای پاپ و رهبران مذهبی جهان و ارتباطات و تعاملات بینالمللی بسیار مثبت است. انشاءالله تداوم پیدا کند.
بنده از اقدامات انجامشده حوزههای علمیه نسبت به مسئله فلسطین اطلاع ندارم. متأسفانه این ضعف در حوزه وجود دارد. کارهای بسیار خوبی در انقلاب اسلامی انجام شده؛ پیشنهاد میدهم فراخوانی بزنید که چه کارهایی نسبت به مسئله فلسطین و آزادی و قدس عزیز و نابودی رژیم جعلی صهیونیستی انجام شده است تا معلوم شود که باید چه کارهایی انجام شود.
من بخشی از اقداماتی را که حوزههای علمیه میتوانند در بخش آموزش، پژوهش و تبلیغ انجام دهند را ذکر میکنم.
شناسایی ظرفیتها و رصد تحولات فلسطین و رژیمصهیونیستی: امروز در جریانهای مقاومت و گروههای فلسطینی چه خبر است و چه پدیدههایی اتفاق میافتد؟ شناسایی رهبرانشان، مبانی فکری و ذهنی و مالیشان، پشتیبانی از وضعیت آنها و قوت و ضعف آنها مهم است. اطلاعاتی از رژیم صهیونیستی و جریانهای حاکم بر رژیم صهیونیستی از پیدایش تا به حال نداریم، اما میدانیم که گروههای مهاجری جمع شدند و رژیم را تشکیل دادند؛ اما مبانی فکری و معرفتی و جریانهایشان، تعارضها و قوت و ضعف جریانهای درون رژیم صهیونیستی روشن نیست. در معاونت بینالملل نمیدانم کمیته فلسطین وجود دارد و آیا فعالیت دائمی دارد؟
الحمدلله هر سال کنگرههای بینالمللی حمایت از فلسطین برگزار میشود، انشاءالله گسترش پیدا کند. در بسیاری از موارد نیازی نیست که کنگره به اسم حوزه برگزار شود، مثلاً در کشورهای عربی تشکیل کنگره به گروههای مقاومت سپرده شود. تشکیل دبیرخانه دائمی حمایت از انتفاضه فلسطین و بهروز رسانی از کارهای مهم است.
ارتباط مستمر و مداوم با علما و مراکز جهان اسلام، ارتباطی که با الازهر دارید خیلی کارها را انجام میدهد. گاهی نظام و دولت و حاکمیت در مسئله فلسطین با علما ارتباط دارند ولی گاهی علما و نهاد مرجعیت ما با برخی از علمای جهان اسلام در مسئله فلسطین ارتباط دارد. حمایتهای مادی و موشکی مهم است، اما حمایت معنوی و فکری از جنبشهای مقاومت و نهضتهای اسلامی کار حوزه علمیه است.
خواهش میکنم واحدی برای آموزش زبان عبری برای طلبههایی که تسلط بر تبلیغ دارند تأسیس شود. بیشترین قوت رژیم صهیونیستی در جنگ رسانهای است؛ گفته میشود افرادی آموزش زبان فارسی میبینند و جلسات ما را رصد میکنند تا بدانند که باید چه کارهایی انجام شود. تشکیل واحد فلسطین و زبان عبری در حوزه علمیه قم برای استفاده از زبان عبری در فضای رسانه و سایبری لازم است.
باز هم تأکید میکنم که بنده اطلاعی ندارم برای طلاب سطح یک و دو درس دو واحدی شناخت فلسطین دارید یا ندارید. ظاهراً چنین درسی وجود ندارد. با این درس، آشنایی حداقلی با فضای پیدایش صهیونیسم و عملکرد و جهتدهی آن رخ میدهد.
جهتدهی پایاننامههای سطح ۳ و ۴ در موضوع فلسطین و صهیونیسم، ظاهراً به صورت تکی و فردی کارهایی انجام شده اما از اینکه در مدارک حوزوی این پایاننامهها به عنوان موضوع مستقلی پذیرفته شود اطلاع نداریم.
در سالهای اخیر کارهای خوبی انجام شده، و معاونت پژوهشی حوزه هم میتواند در این بخشها حضور پیدا کند. بحث پیدایش اسرائیل از آغاز تاکنون؛ بحث ابزارهای تسلط و سلطه یهود بر جهان اسلام؛ بحث مبارزه روحانیت و امام با اسرائیل از آغاز نهضت تاکنون؛ قدس و محوریت جهان اسلام و وحدت اسلام و پیدایش تمدن اسلامی - قدس در نظام خلقت به عنوان قبله مطرح شده است - قدس در گفتمان امام و رهبری و قدس در گفتمانسازی و جریانسازی در مسئله فلسطین؛ تحلیل گُردانها و ارتش سایبری رژیم صهیونیستی؛ تحلیل سینمای هالیوود و فیلم آخرالزمانی. نکته بسیار جالبی که در فیلمهای هالیوود میبینید این است که آنها با مهدویت آشنایی دارند و مهدویت را شناختند. شاید پایگاههای شیعهشناسی آنها از پایگاههای ما بیشتر باشد.
جریانی تحت عنوان صهیونیسممسیحی (اونجلیست)[1] که بر آمریکا تسلط دارند، مسیحیانی هستند که عملاً صهیونیستاند. جریانهای مقاومت نیروهای خیلی خوبی دارند، اما باید جریان مقاومت تحلیل و قوت و ضعفشان شناخته شود. آنچه گفته شد، باید منجر به پایان عمر رژیم صهیونیستی شود. حضرت آقا هم گفتند که پایان عمر رژیم صهیونیستی 25 سال است. در این عبارت نکتهای وجود دارد. آیا رژیم صهیونیستی از بیرون فروخواهد پاشید یا از درون؟ ضعف لایههای درونی رژیم صهیونیستی کجاست و چگونه باید از آن استفاده کرد؟
متأسفانه بر روی بحث تحریم کالاهای اسرائیلی در جهان اسلام کار نشده است. چرا جهان اسلام تصمیم نگرفت که کالاهای اسرائیلی را تحریم کند؟
نکته پایانی بحث تروریسم دولتیِ رژیم صهیونیستی است. هر تروری که در جهان اتفاق میافتد بیشک دست یهود در آن هویداست. وزارت امور خارجه و نهادهای مرتبط خیلی روی این بحث کار نکردند. خوب است که حوزه کارهای پژوهشی درباره تروریسم انجام دهد.
[1]. مسیحیت انجیلی یا اونجلیسم (به انگلیسی: Evangelicalism)
متأسفانه، بعد از انقلاب روحانیون کمی کمکاری کردند و وظیفه خودشان را گردن نظام گذاشتند. برای نمونه، خدمت شما عرض کنم که الان ۲۹ مؤسسه در کشور راجع به فلسطین فعالیت میکنند. دو مؤسسه در این ۲۹ مؤسسه رئیسشان روحانی است.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان حجتالاسلام والمسلمین اسکندری، استاد حوزه علمیه تقدیم میگردد:
سرزمین مقدس قدس 72 سال است که تصرف شده؛ خداوند درباره آن میفرماید: «سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر»[1] این سرزمین مبارک 72 سال است که در اشغال مشتی آدم وحشی قرار دارد. به فلسطین میتوان سه نوع کمک کرد: کمک نظامی در درجه اول؛ کمک مالی و بعد هم کمک معرفتی و علمی.
به صورت مستقیم، کمک نظامی از عهده حوزه برنمیآید. راه اساسی نجات فلسطین مبارزه است که با کمک نظامی محقق میشود وگرنه با شعار نمیتوان رژیم صهیونیستی را کنار زد. تجربه نشان داده که وقتی مقاومت قدرت گرفت توانست در بعضی از جاها بر رژیم صهیونیستی چیره شود. در اینجا نقش دولتهای اسلامی برجسته است. نقش حوزه عمدتاً زمینهسازی برای حمایت و ایجاد معرفت در ضرورت مقاومت نظامی در برابر رژیم صهیونیستی است. حمایت نظامی مستقیماً به عهده حوزه نیست.
کمک مالی هم به همین صورت است. حوزه در زمینه دوم موفق بوده است. به لحاظ مادی طلبهها وضعیت معیشتی خوبی ندارند. اولین ستاد کمکرسانی جنگ در فیضیه تشکیل شد و بعد از دوران دفاع مقدس به فلسطین کمک میکرد. آقای سجادی مسئول این کار بود. در واقع، حوزه در حد توانش کمک کرده است.
وظیفه سوم که مستقیماً به حوزه ربط دارد، کار معرفتی و علمی است. منظور از حوزه، روحانیون هستند. این وظیفه به دو بخش تقسیم میشود. امام، رهبر معظم انقلاب، مرحوم هاشمی رفسنجانی، شهید مطهری، مرحوم نواب صفوی، مرحوم آیتالله طالقانی، مرحوم سید هادی خسروشاهی، مرحوم آیتالله کاشانی و شخصیتهایی دیگر اقدامات علمی داشتند. بعضی از علما اقدامات عملی انجام دادند. نواب صفوی تعداد زیادی از رهبران کشورهای اسلامی را به مرز سرزمینهای اشغالی برد؛ او میخواست کاری کند تا اسرائیلیها بعضی از آنها را بکشند و خون مسلمانان به جوش بیاید و یورشی به رژیم اشغالگر داشته باشند، اما نشد. پس آنها فعالیتهایی داشتند.
متأسفانه، بعد از انقلاب روحانیون کمی کمکاری کردند و وظیفه خودشان را گردن نظام گذاشتند. برای نمونه، خدمت شما عرض کنم که الان ۲۹ مؤسسه در کشور راجع به فلسطین فعالیت میکنند. دو مؤسسه در این ۲۹ مؤسسه رئیسشان روحانی است. یکی مرکز مطالعات فلسطین در ریاستجمهوری که آقای اختری مسئول آن است. این مرکز دولتی است. بین دولت و نظام ایران تفاوتهایی وجود دارد. همه دولتهای ایران میخواهند در چارچوب نظام بینالملل کار کنند. آنها انقلابی نیستند. رهبر انقلاب فرمود من دیپلمات نیستم. منظور رهبری از این جمله ندانستن دیپلماسی نیست، بلکه در چارچوب روابط دیپلماتیک عمل نمیکنند. ایشان انقلابی است و میخواهد در چارچوب انقلاب کار کند.
از مؤسسات دولتی انتظار معجزه نداشته باشید. شما دیدید آقای عبدالله نوری گفت یعنی چه ما پول ایران را خرج فلسطینیها کنیم. دیگران هم چنین صحبتهایی داشتند. مؤسسه دیگری هم با نام اتحادیه رادیوتلویزیونهای کشورهای اسلامی وجود دارد که رئیس آن آقای کریمیان است. مؤسسه بعثت از همه این مؤسسات فعالتر است ولی اسمش در میان آنها نیست.
در میان حوزویان، مؤسسهای نداریم که رسماً در این میان فعالیت کند. به نظر من، اینجا جایی است که روحانیون میتوانند بیشترین نقش را داشته باشند. چند سال پیش مرکز مطالعات فلسطین تحقیقی در زمینه کتابشناسی فلسطین انجام داد و 620 عنوان کتاب فارسی درباره فلسطین جمعآوری شد. به تعداد انگشتان دست، میان نویسندگان آنها روحانی نبود. حوزه در این زمینه میتواند چند کار انجام دهد:
- ایجاد بینش نسبت به فلسطین در خود حوزه: متأسفانه امروزه عدهای از حوزویان نمیدانند فلسطین چیست.
- ایجاد بینش در مردم فلسطین: چند سال پیش لبنان بودم، فعالیتهایی با حزبالله انجام میدادیم. روزی تصمیم گرفتم به اردوگاه برج البراجنة در بیروت بروم. به هیچ عنوان حزباللهیها اجازه ندادند و گفتند آنجا فسادخانه است، دروغ هم نمیگفتند. وقتی صدام 25 موشک به سمت اسرائیل زد، انتفاضه فلسطین تعطیل شد؛ یعنی مغز آنها کوچک است و بینشی ندارند پس باید در آنها بینش ایجاد شود.
- ایجاد بینش در کشورهای مسلمان که یکی از آنها ایران است. چند سال پیش یادمان هست که گروهی شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سرمیدادند، گرچه کسانی که این شعار را میدادند در طول هشت سال دفاع مقدس یک تار مویشان برای ایران نیفتاد.
اگر بخواهیم این کارها را انجام دهیم موانعی بر سر راه وجود دارد. عدهای از روحانیون حاضر نیستند در این زمینه قدم بگذارند؛ تحلیلهای غلطی دارند. باید این تحلیلها شکسته شود. باید به حوزویان این بینش را بدهیم که ما کاری به سنیها نداریم، اینجا قبله اول ما بوده است. اینجا سرزمین بارَکْنا حَوْلَهُ است. بینشی ایجاد کردند که فلسطینیها چناناند درحالیکه همه آنها به این شکل نیستند. نوشتار و گفتار خیلی نقش مهمی دارد. بهترین راه برای الگوگیری رژیم صهیونیستی است. در سختکوشی مثل اینها پیدا نمیکنید. وقتی داستان سفرای آنها را میخواندم میگفتم ای کاش به اندازه عدسی اِرق آنها در وزارت امور خارجه ما آمده بود.
شما کتاب مئیر عزری را ببینید. او اولین سفیر اسرائیل در ایران بوده است. این کتاب را بخوانید، ببینید چطور در همه کارهای مسئولین ایران نفوذ میکند. خاطرات آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران را بخوانید. ببینید چکار میکرد. شما سری به کفرخانههای[2] آنها بزنید. ببینید چقدر سختکوش هستند. همانطور که در راه باطل تلاش میکنند ما هم در راه حق به این شکل تلاش کنیم.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
[1]. سورۀ اسراء، آیۀ 1.
[2] . به این دلیل آنجا را کفرخانه میگویم چون در مسائل جنسی مشترک هستند.
یکی از دلایل آن، نفوذ گسترده جریان سلطهجوی صهیونیسم در عالم است. خطر این جریان سلطهجوی قدرتطلب که یکی، دو قرن است آشکارا فعالیت میکند و دستگاههای رسانهای و شریانهای اقتصادی دنیا را تحت تأثیر قرار داده باید شناخته شود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین نشست تخصصی «جایگاه و عملکرد حوزههای علمیه در تقابل با صهیونیسم» با هدف شناسایی ظرفیت حوزههای علمیه از سوی مؤسسه بررسیهای راهبردی بعثت با حضور اساتید حوزه و دانشگاه در تاریخ بیست و نهم اردیبهشت ماه سال جاری در شهر مقدس قم برگزار شد.
در ادامه سخنان حجتالاسلام والمسلمین علی عباسی، رئیس جامعه المصطفی العالمیه تقدیم میگردد:
در ابتدا آرزوی قبولی طاعات و عبادات و استجابت دعای اساتید بزرگوار را در ماه ضیافت الهی داریم. همچنین از کسانی که این جلسه را ترتیب دادند و بانیان آن تشکر میکنیم. در آستانه روز قدس هستیم. همانطور که دوستان بیان فرمودند راهپیمایی روز قدس، از ابتکارات حضرت امام و جمهوری اسلامی به حساب میآید. حضرت امام از ابتدای نهضت، مسئله فلسطین و قدس شریف را در سخنرانیهای خود مطرح کردند. در همین جا و در ابتدا گرامی میداریم یاد و خاطره شهدای مقاومت را که سالها جانهای خود را فدای این مسیر کردند و در رأس همه آنها به سردار مقاومت برادر عزیز حاج قاسم سلیمانی درود بفرستیم و علو درجات همه آنها را از خداوند متعال خواستاریم.
روز قدس، مسئله بینالمللی اسلامی و جهانی است. امام ابتکاری به خرج دادند و این مسئله را تبدیل به مسئلهای جهانی یا بینالمللی اسلامی کرد. استحضار دارید که روز قدس در این چهار دهه در بین مردم به خوبی پذیرفته شده ولی از طرف جریان رسانهای سلطه و بهخصوص از طرف دولتهای استعماری و دستنشانده تلاشی صورت گرفته که مسئله قدس کمرنگ شود، ولی عملاً توفیق چندانی نداشتند.
قدس، مسئلهای مهم و شاید به معنای مهمترین مسئله جهان اسلام است و باید به همین نحو در جهان اسلام مطرح شود. وظیفهای که علما و گروههای مؤثر، اندیشمندان و متفکران و نخبگان دنیای اسلام به عهده دارند این است که این مسئله مشمول مرور زمان نشود. کسانی که به تشکیل این رژیم جعلی کمک کردند تلاش میکنند تا این مسئله به نحوی استمرار پیدا کند که نسلها بیایند و بروند و این مسئله تاریخی به فراموشی سپرده شود؛ به تعبیر حقوقی مشمول مرور زمان گردد، یعنی این مسئله مربوط به چند قرن قبل بوده و تمام شده است. تلاش اصلی مراکز علمی و مراکز پژوهشی این است که این مسئله زنده بماند و فراموش نشود و تبدیل به آرمانی شود که در این راه فداکاری کنند.
این مسئله، طایفهای یا ناسیونالیستی یا مسئله اعراب یا حتی مسئله جهان اسلام نیست، بلکه مسئلهای جهانی و بشری است. براساس ضوابط و قواعد دنیای امروز پذیرفتنی نیست که گروهی خانه و کاشانه و سرزمین ملتی را غصب و آنها را آواره کنند و بدون هیچ سابقهای در منطقه اعلام موجودیت نمایند و برای تحقق این هدف دست به جنایت بزنند، پیرزنها و پیرمردها را قتلعام کنند و مردم را در محاصره اقتصادی قرار دهند و انواع فشارها را بر آنها تحمیل کنند. این مسئله انسانی و جهانی است و باید در جهان زنده نگه داشته شود.
عربی معرفی کردن مسئله فلسطین، اشتباهی راهبردی است؛ چون این مسئله عربی نیست، بلکه جهانی و مسئله بینالمللی اسلامی است. من به انگیزههای کسانی که به شکلگیری این رژیم کمک کردند نمیپردازم، چون بنا ندارم و فرصت آن نیست؛ اما باید به علل استمرار این رژیم توجه کرد.
چرا بیش از هفت دهه از این مسئله میگذرد ولی حل نشده است؟ یکی از دلایل آن، نفوذ گسترده جریان سلطهجوی صهیونیسم در عالم است. خطر این جریان سلطهجوی قدرتطلب که یکی، دو قرن است آشکارا فعالیت میکند و دستگاههای رسانهای و شریانهای اقتصادی دنیا را تحت تأثیر قرار داده باید شناخته شود. این جریان، نفوذ گستردهای در بسیاری از سازمانها و مراکز جهانی دارد. در بسیاری از کشورهای غربی کسانی که کاندیدای موقعیتهای ریاستجمهوری یا پارلمانی میشوند احساس میکنند که باید به نحوی دل این مجموعه سلطهجو را به دست آورند و اگر در برابر آنها قرار بگیرند مشکل پیدا میکنند.
در انتخابات اخیر فرانسه، بعضی از کاندیداها انتقادات نرمی از صهیونیسم مطرح کردند و بلافاصله از انتخابات برکنار شدند. وقتی رئیسجمهور کشوری نقدی علیه رژیم صهیونیستی میکند چنان برای او جریانسازی میکنند تا او کنار گذاشته شود. معرفیکردن این جریان، باید در پژوهشگاهها دنبال شود؛ چراکه ما هنوز به اعماق پشتپرده این جریان آنچنان که بایسته است نرسیدهایم.
به طور طبیعی به دلیل نفوذ این جریان، قدرتهای بزرگ از این رژیم جعلی حمایت میکنند. در گذشته انگلستان و فرانسه و امروز آمریکا از صهیونیسم حمایت میکنند؛ البته کوتاهی نهادهای جهانی هم قابل انکار نیست. ما منکر ارزش نهادهایی نیستیم که در پی حل مشکلات جهانی هستند، بلکه نظم غیرعادلانهای در این جهان قرار داده شده و بسیاری از این نهادهای بینالمللی مدافع این نظم هستند. افشای این حمایتها و پشتیبانیها توسط اهل قلم و اهل اندیشه و ایراد گرفتن به این رفتارها جزو وظایف علمی است و از نخبگان و عالمان انتظار میرود که چنین کاری را انجام دهند. در کنار سستی به وجود آمده خیانت برخی دولتهای به ظاهر مسلمان وجود دارد که بیش از ۷۰ سال است که دائماً با این جریانِ سازشکارِ خیانتپیشه روبهرو هستند. نتیجه این کارها باعث ادامه حیات رژیم مجعول غیرقانونی غیرانسانی، و تحریم و کنارگذاشتن مخالفان شده است.
انقلاب اسلامی شرایط را تغییر داد. جریان مقاومت، محصول اندیشه انقلاب اسلامی است. نسخه شفابخش دنیای اسلام برای عبور از پدیده جعلی رژیم صهیونیستی، اندیشه مقاومت است. بههمینرو، تمام تلاش رژیم صهیونیستی و حامیانش برای آسیبزدن به این تفکر است. تلاش برای حذف کسانی مثل شهید سلیمانی و آسیبزدن به جریان مقاومت و ایجاد فتنه مذهبی و فتنه تکفیری که حدود ده سال است حامیان رژیم مجعول در منطقه به راه انداختند برای از بین بردن تفکر مقاومت و تفکر انقلاب اسلامی است. به نظر میرسد تنها راهحلِ عبور از این بحرانْ مقاومت باشد.
چرا رژیم صهیونیستی و حامیان آن تلاش کردند تا بقای این رژیم را تضمین کنند؟ همه طرحها و قراردادهایی مثل پیمان کمپ دیوید، پیمان اُسلو و معامله قرن تلاشی برای تضمین بقای رژیم مجعول و شکلگیری هنجاری عالمگیر برای پذیرش آنها بهخصوص در بین کشورهای مسلمان بوده است. جریان مقاومت این تلاش را بهم زده وگرنه تمام تلاش آنها برای تثبیت این رژیم بوده است.
امروز وظیفه عالمان، حوزههای علمیه و مراکز پژوهشی زیر سوال بردن این طرحهای به ادعای صلح و نشاندادن عدم صلح پایدار در منطقه و جهان است. بدون احقاق حقِ مظلوم و دستیابی به حقوق تضییع شده ملت فلسطین و مسلمانان، صلح پایدار وجود نخواهد داشت و باید آشکارا تصریح کرد که با وجود این رژیم غاصب و جعلی صلحی به وجود نمیآید. مسلمانان، دشمن صلح و دوستی ملتها نیستند، اما صلح پایدار به معنای پذیرش حقوق مردم توسط توسعهطلبها و سلطنتطلبهاست. راهحلی که انقلاب اسلامی از اول ارائه کرده این است که مردم اصیل و بومی منطقه خودشان تصمیم بگیرند. عرف عالم حکم میکند که نظر اکثریت ملتِ ساکنِ بومیِ اصیلِ این منطقه پذیرفته شود. چرا در برابر این حرف منطقی موضع گرفته میشود؟ بایستی این نظر به عنوان وظیفهای در عرصه بینالمللی منتشر شود.
دوستان گفتند که راجع به فعالیتهای حوزه در عرصه بینالملل صحبت بشود ولی فکر میکنم بیش از فرصتی که حقم بود و میتوانستم صحبت کردم. این موضوع نیاز به فرصت جداگانه دارد. از دوستان عزیز عذرخواهی میکنم و برای همه آرزوی سلامتی و موفقیت دارم.
انتهای پیام/