-
پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۲۵ ب.ظ

استاد طائب تأکید کرد: تا ایران از آمادگی نظامی بالایی برخوردار باشد، آمریکاییها با ما وارد جنگ نمیشوند. اگر آمریکا پنج درصد احتمال پیروزی در عملیات نظامی میداد به ایران حمله میکرد.
استاد طائب تأکید کرد: تا ایران از آمادگی نظامی بالایی برخوردار باشد، آمریکاییها با ما وارد جنگ نمیشوند. اگر آمریکا پنج درصد احتمال پیروزی در عملیات نظامی میداد به ایران حمله میکرد.
انتقام سخت از آمریکا یعنی مقابله با آمریکا به نوعی باشد که توان چنین اقداماتی از آنها گرفته شود. ما هرگز نباید با کندی کندروها دست از اقدامات مناسب برداریم و با تحریک تندروها اصل غافلگیری را از دست بدهیم. اصل غافلگیری منطق کار است.
حجتالاسلام والمسلمین طائب از مردم خواست شیوه نامههای بهداشتی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت را رعایت کنند تا شرایط سربازان خط مقدم جبهه سلامت سخت تر نشود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه علمیه قم جمعه شب در آخرین شب از عزاداری مجازی موکب علی ابن باقر(علیهالسلام) در کاشان گفت: سربازان خط مقدم جبهه سلامت در ایران بر خلاف کشورهای دیگر با عشق و محبت فعالیت میکنند و سختیها را با جان و دل تحمل میکنند.
رییس قرارگاه عمار گفت: مردم نسبت به رعایت شیوه نامههای بهداشتی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت بی تفاوت نباشند و کار سربازان خط مقدم جبهه سلامت را سخت تر نکنند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب در ادامه با اشاره به فراز و فرودهای عزاداریها در طول تاریخ، گفت: این هنر شیعه است که در مقابل هر پیش آمدی در هر دوره ای، عزاداری متناسب با آن دوره برگزار کرده است.
وی ادامه داد: امسال ویروس کرونا کلیساها را تعطیل کرد، اما شیعه این هنر را داشت که عزاداریهای پنهان از دید دوربینها در فضای بسته مساجد و خیمهها را به فضای بیرون از مساجد بیاورد و دنیا شاهد عزاداریهای ملت ایران باشد.
حجتالاسلام والمسلمین طائب گفت: این مدل از عزاداری در سراسر کشور با این نظم و انضباط در تاریخ بی سابقه بود و برای مسلمانان کشورهای دیگر الگو شد.
به گفته وی مردم ایران این هنر را دارند که عزاداری برای اهل بیت(علیهالسلام) در هر دورهای را متناسب با آن دوره برگزار کنند تا ویروسی مانند کرونا نتواند خللی در عزاداریها ایجاد کند.
رییس قرارگاه عمار ادامه داد: اگر رهبر معظم انقلاب از عزادران اباعبدالله خواستند امسال در پیاده روی اربعین شرکت نکنند برای این بود که نیروهای خود را از دست ندهد و آنها را برای سالهای بعد حفظ کنند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب با بیان اینکه مردم امسال ثابت کردند حسرت معشوق را میخورند، گفت: عزاداران اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) امسال شور و حال عجیب و غریبی داشتند و هیچ سالی مانند امسال اشک نریخته بودند.
وی افزود: مردم ایران امسال ثابت کردند عزاداری آنها از عشق و محبت به امام حسین(علیهالسلام) است و از روی عادت نبوده و خداوند نیز امسال برکات حسرت مردم برای دیدار یار را بیشتر از سالهای قبل نازل کرد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه به برکات عزاداری و گریه برای امام حسین(علیهالسلام) و اهل بیت(علیهالسلام) اشاره کرد و گفت: عزاداریها ادامه حرکت اهل بیت(علیهالسلام) و جریان خط هدایت مردم است، چرا که ما هرچه داریم از عزاداریها است.
به گفته وی بر خلاف همه گریههایی که افسردگی میآورد، تنها گریهای که افسردگی را رفع میکند گریه برای اباعبدالله الحسین و اهلبیت(علیهمالسلام) است.
حجتالاسلام والمسلمین طائب گفت: اگر انقلاب اسلامی دنیا را تغییر داده است، اما برخی کور هستند و آن را نمیبینند از برکت عزاداریها و محرم و عاشورا است.
انتهای پیام/
وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند: در اربعین امسال به عراق نروید، چون اگر امسال با وجود این ویروس تجمع صورت گیرد، سبب میشود نیروی زیادی را از دست بدهند و آن حرکت میماند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در گفتوگو با تحلیل تی وی درباره مراسم اربعین امسال اظهار داشت: امسال هجوم ویروس کرونا به یکباره ما را در وضعیت جدیدی قرار داد که نمیتوانیم همانند سابق پیاده روی اربعین را داشته باشیم.
وی ادامه داد: ما که سر خود کاری انجام نمیدهیم بلکه تابع هستیم. امیرمؤمنان(ع) وقتی به مالک اشتر میفرمایند: برگرد او باید برگردد، حالا به چه دلیل؟ او نباید به دلیلش کار داشته باشد.
استاد طائب یادآور شد: وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند: در اربعین امسال به سوی عراق نروید، چون نیروی خودش را در خطر میبیند. باید بدانیم که ایشان فرمانده عملیات هستند و بیش از همه دلشان به حال این قضیه میسوزد. ولی این ملت نیروی حرکت هستند، عراقیها نیز نیروی حرکت هستند. مسلمانان ترکیه و... نیز نیروی این حرکت به شمار میآیند.
وی اضافه کرد: وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند: در اربعین امسال به عراق نروید، چون اگر امسال با وجود این ویروس تجمع صورت گیرد، سبب میشود نیروی زیادی را از دست بدهند و آن حرکت میماند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم یادآور شد: البته به عراق نرفتن در اربعین امسال به معنای تعظیم نکردن شعائر نیست. چرا که رهبر معظم انقلاب تعظیم شعار را تعطیل نکردند، به همین دلیل باید فکر کنیم که شکل جدید تعظیم شعائر چیست.
وی افزود: امسال تک تک ما مبلغین مسئول هستیم که در حد وسعمان تعظیم شعائر را در میان اقوام، شهرها و... به شکلهای چهره به چهره، از طریق فضای مجازی و حتی داخل خانهها داشته باشیم. این کار را باید احیا کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین طائب تصریح کرد: موضوع دیگر این است که به طور کلی امسال با وضعیتی که پیش آمده نگاه دنیا به آن حرکتهای عمومی(همانند اربعین) نیست، چرا که همه همانند مسلمانان نیستند که توجه به خدا داشته باشند و بگویند با وجود کرونا این کار را انجام میدهیم. آنها(غربیها) حقیقتاً میترسند.
وی ادامه داد: امروز در غرب به سبب وجود کرونا همهی سرها پایین است و افراد در خانههای خود ماندهاند. به اخبار دنیا نگاه نمیکنند، یعنی جریان اربعین با آن وسعت حتی اگر انجام هم میشد در دنیای امروز انعکاس نداشت؛ چرا که همه در فکر مرگ و میر کرونا هستند.
استاد حوزه عنوان کرد: البته ما در درون جامعه خودمان باید برای رشد نیرو، تعظیم شعائر را داشته باشیم. بنابراین تا میتوانیم امسال باید پیام اربعین را درون جامعه خودمان با راههای مناسب بیان کنیم.
انتهای پیام/
امام علی(ع) فرمود زیر و بم نحوه برخورد با معاویه را بررسی کردم و متوجه شدم دو راه بیشتر ندارم؛ یا باید با معاویه جهاد کنم و یا با او صلح کنم و به آنچه حضرت محمد(ص) آورده است، کافر شوم؛ یعنی نحوه برخورد با معاویه تا این اندازه عمیق و بغرنج بود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام دکتر محمدرضا هدایتپناه، عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگویی به بازخوانی و تحلیل فرازهایی از آن مقطع مهم تاریخ اسلام پرداخته که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
طیفی از اهل سنت، برخی از مستشرقان و تعدادی از روشنفکران دگراندیش صلح امام حسن(ع) را در یک مسیر واحد تشریح و تعریف میکنند. آنها معتقدند که با توجه به گزارشهای تاریخی نقل شده و حوادثی که اتفاق افتاده و در قالب منابع تاریخی به خصوص منابع تاریخی اهل تسنن منعکس شده است؛ امام حسن مجتبی(ع) به طور کلی هیچ گونه موافقتی با سیاستهای امیرالمؤمنین(ع) نداشته و با سیره سیاسی امام علی(ع) مخالف بوده است.
از جمله نکته نظراتی که این عده بر آن تأکید دارند این است که امام حسن مجتبی(ع) از زمانی که خلافت مسلمانان را به دست گرفت با توجه به مخالفت خودش با سیاستهای امیرالمؤمنین(ع) و اینکه جنگهای داخلی را مشروع نمیدانست، از همان ابتدا درصدد بود به هر نحوی شده زمینه را به گونهای فراهم و هموار کند که به نتیجه دلخواه خودش که همان صلح است، برسد؛ البته ما عقاید این گروه را کاملاً نفی کرده و به آنها میگوییم مستندات شما نادرست هستند و برداشت شما کاملاً ناصحیح است و قرائت اشتباهی از جریانهای رخ داده به حساب میآید.
در مقابل، عده دیگری معتقدند که سیاستهای امام حسن مجتبی(ع) کاملاً با سیاستهای امیرالمؤمنین(ع) منطبق بوده است و ایشان جهاد با معاویه را جزو اولویتهای اول خودشان قرار دادند و در این مسیر هیچ گونه مماشاتی نداشتند و هیچ برنامهای برای تعامل و صلح با معاویه تعریف نکرده بودند یعنی در حقیقت حکومت معاویه را اصلاً مشروع نمیدانستند.
شرایط حاکم بر جامعه عراق در زمان حکومت امام مجتبی(ع)
امام علی(ع) فرمود زیر و بم نحوه برخورد با معاویه را بررسی کردم و متوجه شدم دو راه بیشتر ندارم؛ یا باید با معاویه جهاد کنم و یا با او صلح کنم و به آنچه حضرت محمد(ص) آورده است، کافر شوم؛ یعنی نحوه برخورد با معاویه تا این اندازه عمیق و بغرنج بود؛ البته ائمه(ع) نصیحتهایی به معاویه میکردند اما معاویه زیر بار نصیحتها نمیرفت. امام حسن مجتبی(ع) نیز همچون پدرشان در ابتدای راه نامههای متعددی برای معاویه نوشتند که نگارش و ارسال این نامهها زمان برد. در این میان برخی از افراد میگویند چرا امام حسن مجتبی(ع) از ابتدا با معاویه جهاد نکرد؟
چهار مسئله را مطرح میکنم تا بدانید پیش از خلافت امام حسن مجتبی(ع) و در زمان خلافت ایشان چه شرایطی بر جامعه عراق حاکم بود؛ یکی از این مسائل تجربه مردم عراق در برخورد با معاویه پس از حکمیت بود. در جریان جنگ صفین خوارج از سپاه امام(ع) خارج شده بودند و تیغها و شمشیرهایی را که باید به طرف دشمن مشترک بیرونی نشانه بگیرند، به طرف حکومت امیرالمؤمنین(ع) نشانه گرفتند. این موضوع اختلاف داخلی عمیقی میان مردم عراق ایجاد کرد و ضربه مهلکی را به حکومت امیرالمؤمنین(ع) زد به گونهای که پیروزی شیرین جنگ صفین با حکمیت به شکست تبدیل شد. پس از این نتیجه دلخواه خوارج از حکمیت بدست نیامد و خواسته آنها محقق نشد. سپس با پافشاری خوارج به خواستههایشان جنگ نهروان شکل گرفت. جاسوسان معاویه این اطلاعات را به معاویه رساندند و معاویه با توجه به اطلاعاتی که به دستش رسیده بود متوجه شد که جنگ بیرونی امام علی(ع) به جنگ داخلی تبدیل شده است یعنی امیرالمؤمنین(ع) روبهروی بخشی از سپاهیان خود قرار گرفته و جنگ نهروان اتفاق افتاده است. با توجه به این امر میتوان گفت کمر حکومت امام علی(ع) پس از حکمیت شکست.
مکاتبات اشراف عراق با معاویه و خیانت برخی از کارگزاران
مکاتبات پنهانی سران و اشراف قبایل با معاویه را میتوان دومین تجربه مردم عراق پس از حکمیت دانست. سران و اشراف قبایل که بخشی از آنها در کربلا هم حاضر شدند، با معاویه مکاتبه کردند و چون دل خوشی از حکومت امیرالمؤمنین(ع) نداشتند و با توجه به اینکه نتوانسته بودند امتیازات دلخواهشان را از امام علی(ع) بگیرند و به نوعی از او ضربه خورده بودند، در جریان مکاتبات خود با معاویه گفتند ما حاضریم با تو باشیم و امنیت خود و قبایلمان را تأمین کنیم.
خیانت برخی از کارگزاران که به معاویه میپیوستند یکی دیگر از تجارب مردم عراق پس از حکمیت بود. از طرف دیگر عراق پس از شهادت امام علی(ع) آشفته شد. در روایتی چنین آمده است که وقتی امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید، مردم عراق مثل گله گوسفندی که گرگ به آنها زده باشد، چنان هراسان و پریشان شده بودند که به هر طرفی میرفتند. براساس این روایت؛ شهادت امام علی(ع) سبب شد سپاهیانی که برای جنگ صفین رفته بودند به کوفه بازگردند اما مانند گلهای بیچوپان بودند که چوپانشان را از دست داده و گرگها از هر سو به آنها حمله کرده باشند. امام حسن(ع) در آغاز خلافت خود وضعیت عراق را چنین دید.
جاریه بن قُدامه، صحابی پیامبر اکرم(ص) و یکی از یاران امام علی(ع)، در زمان شهادت امیرالمؤمنین(ع) در کوفه نبود. او از طرف امام علی(ع) برای سرکوبی سپاهیانی که معاویه به شهرهای اطراف میفرستاد تا آنها را ناامن کند (الغارات) اعزام شده بود. جاریه که پس از بازگشت به کوفه متوجه شد امام علی(ع) به شهادت رسیده است، به امام حسن مجتبی(ع) میگوید چرا نشستهاید و نیرویی برای تکمیل و اتمام پیروزی صفین اعزام نمیکنید؟ امام حسن مجتبی(ع) فرمود: اگر ۱۰درصد از مردم این نگاه و نظر تو را داشتند، من همین حالا اقدام میکردم.
رخوت سپاهیان کوفه در همراهی امام مجتبی(ع)
امام حسن مجتبی(ع) نیاز ندارد که در ساباط و مدائن خیانت سپاهش را ببیند. ایشان پس از نامهنگاری با معاویه با خواندن یک خطبه در مسجد کوفه اعلان جنگ و جهاد کرد؛ در این زمان به جای آنکه جوابی از سران سپاه خودش یا قبایل بشنود، با سکوت مواجه شد و این سکوت تا اندازهای افتضاح و ناجور بود که به نظر میرسید ادامه سکوتی بود که مردم در برابر خطبههای امام علی(ع) داشتند. چنین سکوتی چنان پیام سردی داشت که خطبای شیعه مردم را به دلیل سکوتشان در مقابل دستور امامشان سرزنش کردند و سپس آنها را به جهاد علیه معاویه فراخواندند و با توجه به این امر، حرکتی با مشارکت تعداد نه چندان زیادی از مردم شکل گرفت اما هنوز سپاه به ساباط و مدائن نرسیده بود که امام حسن(ع) با اینکه پیشقراولان سپاهش را برای جلوگیری از حرکت سپاهیان معاویه فرستاده بود و خود برای جمع کردن نفرات بیشتری برای سپاهش به سمت مدائن میرفت، به دلیل اختلافاتی که بین سپاهش افتاد، زمینگیر شد.
یکی دیگر از دلایل زمینگیر شدن امام حسن(ع) در ساباط و مدائن انتشار زمزمههای رخوت در میان سپاهیانش بود البته ما دقیقاً نمیدانیم که امام(ع) در چنین شرایطی، چه اتفاقاتی را تجربه میکرد؛ فقط در یک منبع آمده است که وجود شمربن ذیالجوشن دلیل آشفتگی سپاه امام حسن مجتبی(ع) در ساباط و مدائن بود. برخی افراد معتقدند که شمر جزو خوارج بود اما من این ادعا را قبول ندارم و باور دارم که شمربن ذیالجوشن از زمان جنگ صفین جزو مخالفان اهل بیت(ع) شد و به همراه اشرافی که پیش از آن با معاویه به صورت پنهانی مکاتبه کرده بودند، در سپاه امام حسن(ع) مأمور از هم پاشیدن آن بود.
امام حسن مجتبی(ع) در چنان شرایطی باید مسیری را انتخاب میکرد؛ زیرا اگر اقدامی نمیکرد، پیشقراولان سپاهش که تا الانبار رفته بودند در کوفه محاصره میشدند و در چنین شرایطی هیچ کس نمیتوانست تضمین کند که معاویه جنایتی انجام ندهد و نمیشد از او انتظار داشت که تقاص صفین را از سپاهیان امام حسن مجتبی(ع) نگیرد. از طرف دیگر به نظر نمیرسید که در چنین شرایطی معاویه امتیازی به شیعیان بدهد؛ بنابراین امام دوم شیعیان به نوعی مانور نظامی کرد تا از فاجعه عظیمی که نزدیک بود اتفاق بیفتد جلوگیری کند. ایشان در جریان این مانور نظامی امتیازاتی را از معاویه برای شیعیان گرفت و دست معاویه را برای مردم رو کرد.
منبع: روزنامه قدس
اقدامات امام حسن(علیهالسلام) در این مقطع از تاریخ به معنای واقعی، بروز مکر الهی است. اولین اقدام حضرت بازگرداندن آرامش روانی از دست رفته به کوفه است.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ در صورتی که از علم امامت چشم بپوشیم باید توقع چه کاری را از حضرت حسن(علیهالسلام) در مبارزه با معاویه داشته باشیم؟
سازمانهای مبارز دو تاکتیک در برخورد دارند؛ تاکتیک اختفا و تاکتیک اعلان. زمانی سازمانها اعلان میشوند که قدرت مقابله با دشمن را داشته باشند، اما در صورتی که بر اثر حادثهها سرنوشت سازمان در خطر باشد بهترین راه اختفا است، زیرا در این زمان اگر سازمان بخواهد به صورت علنی به فعالیت ادامه دهد، اندک قدرتی که برایش باقی مانده از دست خواهد داد.
حضرت(علیهالسلام) تصمیم میگیرد سازمان شیعه را کمرنگ و بعد مخفی کند. ایشان در این موقعیت دست به انتخاب میزند که هر فرد آگاه به مسائل سیاسی و مبارزاتی کار ایشان را تایید میکند.
اما حضرت(علیهالسلام) با این انتخاب مشکلی در پیش رو دارند، مشکلی که گریبانگیر همه سازمانهای مخفی است، «فراموشی.» این همان هدفی است که معاویه به صراحت از آن پرده برمیدارد.
برنامهی سقیفه بود که اسلام به کلی برچیده شود و از جمله اشتباهات معاویه این بود که حرف اساسی سقیفه را افشا کرد، تا جایی که مغیره گفت: معاویه دیگر بس است.
سخن معاویه چنین است «پسر ابوقحافه حکومت کرد و رفت و اکنون اسمی از آن نیست. پسر خطاب حکومت کرد و رفت و اسمی از او نیست. پسر عفان هم همینطور. اما پسر عبدالله ادعایی کرد، اکنون که رفته روزی پنج بار اسمش را بر مأذنه میبرند. لا والله الا دفنا دفنا، نه به خدا! باید این کار را آنقدر ادامه دهیم تا این اسم دفن شود.»(1)
تا اینجا با تدابیر حضرت امیر(علیهالسلام) این اسم بر مأذنه برافراشته مانده است و اکنون این وظیفه بر دوش امام مجتبی(علیهالسلام) است؛ اوست که باید از اسلام و حتی از اسلام موجود در شام حفاظت کند.
اگر حضرت اقدامی نکند، هیچ مانعی دیگر در مقابل معاویه وجود ندارد؛ در مقابل معاویهای که مهمترین هدفش نابودی اصل سازمان است و در کوفهی بی سامانی است که رهبرش را هم شهید کرده است.
اقدام امام حسن(ع) برای حفظ سازمان شیعه
راهحل حضرت در مقابل تهدیدات موجود بر سر راه، تصمیم به اختفاء سازمان شیعه است. همچنین ایشان از سوی دیگر، دست به اقداماتی میزنند تا از مهمترین آفت مخفیشدن سازمان یعنی فراموشی جلوگیری کنند.
اقدامات امام حسن(علیهالسلام) در این مقطع از تاریخ به معنای واقعی، بروز مکر الهی است. اولین اقدام حضرت بازگرداندن آرامش روانی از دست رفته به کوفه است. ایشان با یک سخنرانی قاطع و کوبنده سعی میکند که چهره بیرونی حکومت را با استحکام و صداقت نشان دهد. با این کار تا حدودی امنیت روانی به شهر باز میگردد.
دومین اقدام حضرت، زمینهسازی برای اختفاء همراه با نبرد است و آماده سازی برای نبرد و مخفی شدن دو چیز متضادند. برای نبرد علنی باید خود را آشکار کرد و در صورت مخفی شدن، دیگر نبرد علنی معنا ندارد.
حضرت که میخواهد این دو ضد را با هم جمع کند، از نقطه ضعفی که در نیروهای معاویه وجود دارد، استفاده مینماید و نتیجهاش پیروزی پنهان ایشان در این نبرد است. شامیها اگرچه برای نبرد حاضرند اما از جنگ دلزده و خسته شدهاند بنابراین اگر جنگ تعطیل شود، خوشحال میشوند. میگویند باید با طرف مقابل جنگید اما اگر صلح شود، بهتر است.
این روحیه دشمن زمینه را برای مخفی کردن سازمان ایجاد میکند، اما این کار ساده نیست زیرا اگر معاویه از این نیت مطلع شود همه را قلع و قمع خواهد کرد، از اینرو حضرت باید خود را آماده نبرد نشان دهد. بنابراین وضعیت آماده باشی را که حضرت علی(علیهالسلام) داشتند، حفظ میکند.
چرا عبیدالله بن عباس فریب خورد؟
معاویه هم وقتی مطلع میشود که امام حسن(علیهالسلام) در کوفه به حکومت رسیده است اعلام میکند که تمرد در کوفه هنوز ادامه دارد و باید آن را سرکوب کنیم. به سرعت نیروها برای او جمع میشوند.
معاویه بهتر از هر کس میداند اگر مسئله کوفه حل شود همه مشکلاتش حل خواهد شد، از اینرو ۱۸ روز بعد از شهادت امیرالمومنین(علیهالسلام) خود را به موصل و یکی از روستاهای مسکن میرساند.(2) در مسیر کوفه که هیچ مقاومت و مشکلی وجود ندارد در کوفه هم کار راحت است.
معاویه تجربههای موفق حمله به خانه ولایت را فراموش نکرده است. در سقیفه قرار شد به خانه حضرت حمله کنند و در این میان علی(علیهالسلام) و حسنین(علیهمالسلام) کشته شوند و نسل امامت منقطع شود. به نظر او دوباره میتوان مشابه آن چه را که در سقیفه تصویب شد، اجرا کرد.
حضرت مجتبی(علیهالسلام) به سرعت دست به کار میشود و به مردم کوفه میفرماید: پدرم توصیه کرد که باید مرکز فتنه را از بین برد؛ اما شما توجهی نکردید. او که باید از بین میرفت در راه آمدن به کوفه است تا شما را از بین ببرد. اکنون وقت اقدام است(3) کوفیان توجیهی برای انصراف از جنگ نداشتند و در نتیجه نیروی مختصری برای حضرت جمع شد.(4)
حضرت میداند که این افراد مرد جنگ و رزم نیستند، زیرا زمانی هم که علی(علیهالسلام) با آن موقعیت در میان آنها بود، اهمال کردند. به هرحال حضرت سپاهی تشکیل میدهد. پیش قراولان حضرت به فرماندهی عبیدالله بن عباس به سوی معاویه حرکت میکنند.(5)
قیس بن سعد بن عباده
معاویه و نیروهای حضرت با هم به مسکن میرسند. مسکن، مرز عراق و شام آن روز است. عبیدالله بن عباس، پسر عموی حضرت علی(علیهالسلام) است و امام حسن(علیهالسلام) نوه عموی عبیدالله میشود.
قائم مقام او قیس بن سعد بن عباده است. قیس، انسان شجاعی است؛ مدنی و از انصار است. عبیدالله با ۱۲ هزار نیرو به مسکن آمده بود. اما یک نامه هویت او را به کلی عوض کرد. مضمون نامه این بود که اگر به جانب ما بیایی، یک میلیون درهم به تو میدهیم؛ نصف آن نقد و نصف دیگرش در کوفه.
اگر به پول رایج امروز حساب کنیم، هر درهم حدود ۴ هزار تومان است. بنابراین حدود چهار میلیارد تومان گرفت و اردوگاه را ترک کرد.(6) این مقدار پول مبلغ کمی نیست، حتی اگر ثبات دینی او را انکار کنیم، نمیتوانیم از عرب بودن و تعصبات قبیلهای او چشم بپوشیم. عرب تعصب عشیرهای دارد و عبیدالله به دلیل بنی هاشمی بودنش باید مقاومت میکرد. علاوه بر این، معاویه قاتل پسران او بود.
به نظر می رسد امام حسن(علیهالسلام) از روی عمد عبیدالله را فرمانده قرار داد تا دیگران را متوجه وضعیت نیروهایش کند. در این صورت است که میتوان درک درستی از وضعیت سپاه حضرت داشت؛ زیرا وقتی آشنایان کسی با او اینگونه برخورد میکنند، نباید توقعی از غریبهها داشت.
نیروها هم که سپاه را بدون فرمانده دیدند، دست و دلشان لرزید. علاوه بر اینکه نامههایی به آنها رسید که ما رفتیم، شما هم بروید. بنابراین آنان هم از اردوگاه دل بریدند و این امری طبیعی است. زیرا وقتی فرمانده که نخ تسبیح لشکر است خودش را میفروشد از نیروها چیزی باقی نمیماند.
حالا قیس بن سعد بن عباده مانده بود و لشکری که از هر سو آماده از هم گسستن بود. میان او و عبیدالله بسیار تفاوت است، زیرا اگر قرار بود او هم مثل فرماندهاش دست به خود فروشی بزند. مبلغ کمتری هم میتوانست او را راضی کند تا کوفه و امام حسن مجتبی(علیهالسلام) را دست بسته تسلیم معاویه کند.
قیس تمام تلاشش را برای حفظ آرامش سپاه به کار بست. اما به نظر میرسد که در کار او یک خللی وجود دارد. او توجه نداشت با دست خود در حال جمع کردن نیروهایی برای معاویه است. این افراد با شنیدن خبر فرار فرمانده و با زمینههای ذهنی قبلی که برایشان وجود داشت نمیتوانستند نیروی جنگ در برابر معاویه باشند. این نکتهای بود که متاسفانه مورد غفلت قیس قرار گرفت.
انتهای پیام/
منبع: تبار انحراف3(حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب)، جریان شناسی انحرافات تاریخی، از پایان حکومت حضرت امیرمؤمنان(ع) تا پایان قیام مختار، صص27-29 و 32-35 (ناشر: کتابستان معرفت.)
پی نوشت؛
1 – الاخبار الموفقیات، صص576-577؛ مروج الذهب، ج3، صص454-455؛ بحارالانوار، ج33؛ صص169-170
2 – تاریخ الیعقوبی، ج2، ص214
3 – مقاتل الطالبین، صص69-70
4 – همان.
5 – تاریخ الیعقوبی، ج2، ص214
6 – تاریخ الیعقوبی، ج2، ص215؛ الارشاد، ج2، صص12-13؛ بحارالانوار، ج44، صص47-48
امپریالیسم غربی همچنان به تلاش خود برای تقسیم و تفرقه جهان عرب و اسلام ادامه میدهد تا جهان را ضعیف، عقبمانده و از هم جدا نگه دارد و به نوعی قادر به انجام هیچ گونه عمل، وحدت، تشکیل اتحادیه یا پیشرفت نباشند و مطیع امپریالیسم غربی باقی بمانند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ نخستین پرواز تجاری میان رژیم صهیونیستی و امارات، با عبور از آسمان عربستان سعودی روز گذشته در فرودگاه بینالمللی ابوظبی بر زمین نشست.
رئیسجمهور آمریکا ۲۳ مرداد در بیانیهای اعلام کرد رژیم صهیونیستی و امارات به توافقی برای «عادیسازی کامل روابط» دست پیدا کردهاند که بر اساس آن اسرائیل اعلام حاکمیت بر مناطق اعلامشده در چشمانداز صلح رئیسجمهور ترامپ را تعلیق کرده و تلاشهای خودش را بر توسعه روابط با سایر کشورها در جهان عرب و اسلام متمرکز خواهد کرد.
با توجه به نزدیک شدن اسرائیل برای ایجاد رابطه با کشورهای منطقه و اعراب، مسعود دریس، کارشناس و تحلیلگر منطقه غرب آسیا به نحوه تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه و همچنین اهداف آن اشاره کرد و اظهار داشت: در سال ۱۹۰۵، حزب محافظه کار انگلیس، به طور مخفیانه خواستار برگزاری کنفرانس لندن شامل کشورهای استعمارگر در آن زمان یعنی انگلیس، فرانسه، هلند، بلژیک، اسپانیا و ایتالیا شد. جلسات و مباحث این کنفرانس تا سال ۱۹۰۷ با حضور فیلسوفان، مورخان مشهور و محققان شرقشناسی، جامعهشناسی، جغرافیا و اقتصاد، علاوه بر کارشناسان امور نفت، کشاورزی و استعمار ادامه داشت.
وی افزود: از برجستهترین شخصیتهایی که در این کنفرانس شرکت کردهاند، استاد جیمز، نویسنده کتاب «افول امپراتوری روم»، پروفسور لوئیز مادلین، نویسنده «ظهور و رهایی امپراتوری ناپلئون»، استادان لستر، اسمیت، ترنیچ و زهروف و سایر محققان و همچنین رهبران سیاسی و نظامی از این کشورهای استعماری بودند.
دریس با اشاره به نحوه برپایی این کنفرانس خاطرنشان کرد: کمپبل پنرمن کنفرانس را با سخنرانی طولانی آغاز کرد و در آن گفت: امپراتوریها تا حدی تشکیل میشوند، بزرگ شده، تقویت و تثبیت میشوند، سپس به آرامی منحل و سپس ناپدید میشوند. تاریخ پر از چنین تحولاتی است، و برای هر کشور تغییر نمیکند. امپراتوریهای روم، آتن، هند و چین وجود دارد، و پیش از آنها، بابل، آشور، فرعونیها و دیگران، آیا دلایل یا وسیله ای دارید که بتواند از سقوط استعمار اروپا و فروپاشی آن جلوگیری کند یا سرنوشت آن را به تاخیر بیندازد؟ این امپراتوری اکنون به اوج خود رسیده است و اروپا به قاره ای باستان تبدیل شده است. منابع آن به پایان رسیده و منافع آن پیر شده است، در حالی که جهان دیگر (جهان اسلام) هنوز در بنای جوان خود به دنبال دانش، سازمان و شکوفایی بیشتر است. موفقیت و عدم موفقیت آنان به موفقیت و میزان تسلط و کنترل ما بستگی دارد.
دریس با بیان اینکه پس از بحثهای طولانی، داوطلبان به این نتیجه رسیدند که مدیترانه شریان حیاتی استعمار است، اما این پلی است که شرق را به غرب و مسیر طبیعی به قارههای آسیا و آفریقا و تقاطع جهان متصل میکند، گفت: در این نشست مدیترانه مهد ادیان و تمدنها عنوان و مطرح شد که مشکل این است مردم آن در سواحل خود زندگی میکنند. به ویژه مناطق جنوبی و شرقی و اینکه یک قوم با وحدت تاریخ، دین و زبان مشترک هستند.
وی با اشاره به توصیههای مطرح شده در کنفرانس لندن تصریح کرد: بر همین اساس مقرر شد با سلب حمایت و کسب علم و دانش فنی و حمایت نکردن از آنها در این زمینه و مبارزه با هرگونه تمایل این کشورها به داشتن علوم فنی، مردم این منطقه را از هم جدا کرده و نادان و جنگ طلب نگه دارند. همچنین برای مقابله با هر روند واحدی در آن و دستیابی به وحدت میان آنان، قرار شد فلسطین همانند سد انسانی قوی، عجیب و خصمانه باشد و قسمت آفریقایی این منطقه را از قسمت آسیایی جدا کند و(اسرائیل) از تحقق وحدت این مردم جلوگیری کند.
وی ادامه داد: متن نهایی توسط کمیته استعمار تصویب شد که در بخشی از آن آمده است: «کشورهای دارای علاقه باید برای تداوم عقب ماندگی منطقه و تفرقه کردن آن و نگه داشتن مردم این منطقه گمراه، نادان و متخاصم تلاش کنند. ما باید با اتحاد این مردم و ارتباط آنها با هر نوع ارتباط فکری، معنوی یا تاریخی بجنگیم و ابزارهای عملی قوی برای جدا کردن آنها از یکدیگر پیدا کنیم. این کمیته به عنوان ابزاری اساسی و فوری برای جلوگیری از خطر، لزوم کار برای جدا کردن بخش آفریقایی این منطقه از قسمت آسیایی خود را توصیه میکند و برای این امر ایجاد یک سد انسانی نیرومند و عجیب و غریب «دولت اسرائیل» را پیشنهاد میکند تا در این منطقه شکل بگیرد و نزدیک کانال سوئز، یک نیروی استعماری دوستانه و دشمن ساکنان منطقه باشد».
دریس با بیان اینکه بر اساس توصیههای این کنفرانس، توافقنامه سایکس ـ پیکو در سال ۱۹۱۶ منعقد شد، ادامه داد: پس از آن منطقه را تقسیم و مرزهایی را تعیین کردند که این منطقه قبلاً این مرزها را نمیشناخت و سپس بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ (وعده دادن به چیزی که مال خودش نیست به کسانی که مستحق آن نیستند) آمد و مراحل کاشت غده سرطانی بدخیم صهیونیست در قلب جهان عرب و اسلام آغاز شد.
کارشناس و تحلیلگر منطقه غرب آسیا با اشاره به اینکه جهان عرب و اسلام هنوز از عواقب این کنفرانس رنج میبرند، گفت: امپریالیسم غربی همچنان به تلاش خود برای تقسیم و تفرقه جهان عرب و اسلام ادامه میدهد تا جهان را ضعیف، عقبمانده و از هم جدا نگه دارد و به نوعی قادر به انجام هیچ گونه عمل، وحدت، تشکیل اتحادیه یا پیشرفت نباشند و مطیع امپریالیسم غربی باقی بمانند.
دریس با بیان اینکه تاریخ آینه ملل است که گذشته آنها را منعکس میکند، خاطرنشان کرد: مردمی که تاریخ را نمیخوانند و از آن بهره نمیگیرند، حال و روز خود و آینده خود را از دست میدهند و اسیر دشمنان خود میشوند در این همایش بیش از ۱۰۰ سال ویژگیها و شکل منطقه و همه بحرانها و تجزیه آن را ترسیم و تعریف کرده است. بنابراین میتوان با آگاهی از نحوه تشکیل غده سرطانی اسرائیل که در مقابله با توطئههایی که برای منطقه ما در این مرحله دشوار طراحی کردهاند، سهیم باشیم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
اگر به پشت صحنه نگاه کنیم متوجه میشویم که کشور امارات بههیچعنوان مهم نیست، اما آمریکا سعی دارد با نشان دادن پیدرپی تصاویر توافق از آن بهعنوان یک موفقیت یاد کند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ سعدالله زارعی، کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به تبعات امنیتی و اقتصادی توافق امارات با رژیمصهیونیستی برای کشورمان اظهار داشت: «جزئیات زیادی تاکنون از این توافق بیرون نیامده و بهنظر میرسد این سازش بیشتر بهدلیل کمک امارات به وضعیت متزلزل ترامپ و نتانیاهو بوده است، از این رو نمیدانیم که آیا این وضعیت فعلی استمرار خواهد داشت یا خیر.»
زارعی با بیان اینکه وضعیت نتانیاهو و ترامپ در داخل رژیمصهیونیستی و آمریکا بسیار ضعیف شده است، ادامه داد: «ترامپ در وضعیتی قرار گرفته که از امکان وقوع تقلب و آشوب در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده صحبت میکند؛ از این رو ممکن است نتیجه انتخابات را بهرسمیت نشناسد که همه این قضایا نشاندهنده وضعیت متزلزل ترامپ در فضای داخلی آمریکاست.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به وضعیت نتانیاهو در رژیمصهیونیستی نیز گفت: «وضعیت رژیمصهیونیستی به قدری شکننده است که آنها مجبور شدند در طول یک سال سه بار انتخابات مجلس برگزار کنند که این امر در تاریخ رژیم منحوس صهیونیستی بیسابقه بوده است.»
وی شرایط شکننده ترامپ و نتانیاهو را بهمعنای ضعف آمریکا و رژیمصهیونیستی دانست و تصریح کرد: «باید بررسی شود غیر از نکاتی که در رسانهها مطرح شده است آیا واقعا قرار است در امارات اتفاق جدیدی رخ دهد یا خیر لذا درحال حاضر نمیتوان بهصورت دقیق درباره این موضوعات صحبت کرد.»
زارعی با اشاره به کاهش اعتبار آمریکا و رژیمصهیونیستی و کمک کردن امارات به آنها در این زمینه یادآور شد: «کاهش اعتبار آمریکا و رژیمصهیونیستی بهمعنای سیاسی است، یعنی اعتبار ترامپ در جامعه آمریکا و نتانیاهو در جامعه رژیمصهیونیستی مخدوش شده است و آنها بهعنوان دو دولت ناکارآمد و افراطگرا که به صلح اعتقادی ندارند، شناخته میشوند.»
این کارشناس مسائل غرب آسیا با بیان اینکه کمک حکومت «بن زاید» نمای ناتوان بودن آمریکا را تا حدودی پوشش داده است، متذکر شد: «این درحالی است که اگر به پشت صحنه نگاه کنیم متوجه میشویم که کشور امارات بههیچعنوان مهم نیست، اما آمریکا سعی دارد با نشان دادن پیدرپی تصاویر توافق از آن بهعنوان یک موفقیت یاد کند.»
وی درخصوص نزدیکی امارات به ایران و حضور در منطقه خلیجفارس و موقعیت ژئوپلیتیک این کشور نیز گفت: «این مساله فعلا در حد کلیات مطرح شده و هیچ جزئیات بیشتری از آن منتشر نشده که بتوان براساس آن حرف قطعی زد، اما مهم این است که در منطقه ما یک صخره سخت بهنام جمهوری اسلامی وجود دارد.»
«جمهوری اسلامی در منطقه از یک جبهه برخوردار است و تاکنون دهها حادثه بزرگ را با موفقیت پشتسر گذاشته است؛ حال سوال این است که آیا توافق آمریکا و رژیمصهیونیستی با امارات میتواند حقیقت این صخره سخت را تحتتاثیر قرار دهد یا صهیونیستها میتوانند ضمانت به کسی بدهند؟ جواب این سوالات کاملا روشن است.»
به گفته زارعی ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه با توافق امارات و رژیمصهیونیستی هیچ تغییری نخواهد کرد اگرچه این توافق یک خیانت بزرگ به اسلام محسوب میشود.
این کارشناس مسائل غرب آسیا در پاسخ به این سوال که اگر صهیونیستها بتوانند بر بندر دبی مسلط شوند و نفوذ خود را در آن منطقه بیشتر کنند، آیا ممکن است فضای اقتصادی ایران تحت تاثیر قرار بگیرد، اظهار داشت: «درحال حاضر بیش از ۳۰ سال است که رژیمصهیونیستی در این منطقه حضور دارد، لذا آنچه هفته گذشته اتفاق افتاد صرفا رونمایی از یک رابطه 30 ساله بود و بنابراین از این جهت اتفاقی برای ایران نخواهد افتاد.»
وی با تاکید بر اینکه همانطور که در پیام سرلشکر باقری نیز آمده بود از این پس ما به امارات جور دیگری نگاه خواهیم کرد، گفت: «توافق با رژیمصهیونیستی میتواند برای اماراتیها نیز یک خطر تلقی شود.»
زارعی در تشریح این موضوع خاطرنشان کرد: «بهمحض اینکه ما رفتوآمد آزاد صهیونیستها در منطقه را مشاهده کنیم، دست به کار خواهیم شد چراکه اینجا منطقه ماست و اجازه نمیدهیم این منطقه تبدیل به جولانگاه صهیونیستها شود.»
وی درخصوص نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با امارات نیز تصریح کرد: «ما هنوز این قضیه را بهصورت کامل بررسی نکردهایم که درحال حاضر وارد اتاق عملیات شویم تا ببینیم دقیقا چه کاری میخواهیم انجام دهیم، اما مسلما ایران روی رفتوآمد صهیونیستها بسیار حساس خواهد بود.»
انتهای پیام/
منبع: روزنامه فرهیختگان
رییس قرارگاه عمار، کودتای ۲۸ مرداد را سند فتنه افکنی آمریکا خواند و گفت: غربگرایان با تحریف تاریخ حتی شخصیت مرحوم آیت الله کاشانی را طرفدار رابطه با آمریکا جلوه میدهند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، رییس قرارگاه عمار در گفتوگویی به کودتای 28 مرداد و ماهیت دشمنی آمریکا با ملت ایران اشاره کرد و گفت: غرب گرایان و اصلاح طلبان همواره خودشان را به خواب زده اند و نمیخواهند باور و اعتقاد اصلی خود نسبت به آمریکا را آشکارا ببینند؛ در صورتی که رسوایی و ناتوانایی آمریکا مطلبی نیست که امروز نیاز به قلم زنی، پخش سریال و کلیپ داشته باشد.
کودتای 28 مرداد سند فتنه افکنی آمریکاست
حجت الاسلام والمسلمین طائب، کودتای 28 مرداد را سند فتنه افکنی، دخالت و نفوذ آمریکا و انگلیس در امور داخلی ایران خواند و تصریح کرد: امروز آنقدر دست غربگرایان در بزک کردن برجام خالی است که به تحریف و تخریب چهرههای مبارز و شاخص تاریخی میپردازند.
وی برجام خسارت بار را نشانه اعتماد به دشمنان به ویژه آمریکا عنوان کرد و گفت: غربگرایان با تحریف تاریخ تلاش میکنند حتی شخصیت مبارزی همچون مرحوم آیت الله کاشانی را طرفدار رابطه با آمریکا جلوه دهند؛ همان گونه که در دوران پهلوی نیز به مرحوم کاشانی تهمت انگلیسی بودن را زده بودند.
وی انزوا و افول آمریکا را مسأله داخلی و درونی خود این کشور عنوان کرد و گفت: انزوا و افول آمریکا ربطی به کشورهای دیگر ندارد؛ مگر تاکنون نظام اسلامی ایران به شکل مستقیم منافع آمریکا را مورد هجوم قرار داده است؟ به عنوان مثال ناو آمریکایی را مورد هدف قرار داده یا اینکه پالایشگاه و نیروگاه برق آنها را به آتش کشیده است؟ آمریکا دچار فروپاشی از درون است؛ یعنی استکبار درونی، سرقت منابع دیگران، نظام سرمایهداری و اشرافگرایی دولتمردان سبب وضعیت کنونی آمریکا شده است.
از ترور شخصیت آیت الله کاشانی تا بزک برجام
رییس قرارگاه عمار ابراز کرد: مگر برجام، اقدام عملیاتی در برابر آمریکا به وجود آورده است که برای آن دستاوردسازی میشود؛ غربگرایان، آمریکا را کدخدای مطلق تلقی میکردند، حتی ادعا داشتند آب آشامیدنی ایران را آمریکا باید تأمین کند.
حجت الاسلام والمسلمین طائب با بیان اینکه غربگرایان داخلی در برجام و مدعیان مذاکره مجدد با آمریکا به دنبال این هستند که جلوی پیشرفت و رشد ایران و تولید ملی را بگیرند، گفت: تحریمها سبب پیشرفت ایران شد، همان گونه که رییس جمهور کشور دائما مطرح میکند که در تحریمها توانستیم به خود کفایی برسیم؛ بدین جهت افرادی که در دفاع از برجام و مذاکره مجدد با آمریکا قلم می زنند، منفعت مالی دارند و به محتوای حرف خود باور و اعتقاد ندارند.
رییس قرارگاه عمار با اشاره به اقرار وزیر امور خارجه آمریکا در دورههای گذشته مبنی بر دست داشتن در کودتای 28 مرداد یادآور شد: آمریکاییها اقرار کرده اند که ما در کودتای 28 مرداد نگذاشتیم مردم به خواسته های خود برسند و حاضر نیستیم که از این مسأله معذرت خواهی کنیم.
فروپاشی آمریکا مسأله درونی است
وی به دستاوردهای نظام اسلامی و ایستادگی در برابر آمریکا اشاره کرد و افزود: آمریکا در برابر ظلم به ملت ایران که جلو ملی شدن نفت را گرفت، حاضر نیست معذرت خواهی کند، اما زمانی که قایق آمریکایی به سواحل خلیج فارس تجاوز کرد و ایران اسلامی با قدرت، قایق آنها را توقیف کرد، همان آمریکای قلدر حاضر به معذرت خواهی شد.
رییس قرارگاه عمار با اشاره به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب که فرمودند "آمریکاییها برای ما تابستان داغ را برنامه ریزی کرده بودند و اکنون خود دچار تابستان داغ شده اند"، گفت: در دنیایی که رسانههای استکباری به دنبال ایجاد جوروانی هستند؛ جهانیان به نظاره نشسته اند که رهبر انقلاب چه سخنانی را بیان می کند و بعد از سخنان ایشان هیچ فردی نتوانست از سخن حیکمانه رهبر انقلاب بهره برداری سیاسی کند و بگوید خلاف واقع بوده است.
حجت الاسلام والمسلمین طائب تأکید کرد: هدف آمریکا از توطئه تابستان داغ در ایران، آشوب و فروپاشی بود تا هیچ قدرت و توانی برای ملت ایران باقی نماند؛ اما طبق رهنمودهای رهبر انقلاب؛ امروز خود آنها دچار مسأله تابستان داغ شده و در معرض ضعف، زوال و نابودی قرار گرفته اند؛ از این رو انسان باید کوتاه بین باشد یا خود را به خواب بزند که با آمریکا ارتباط و مذاکره داشته باشد؛ آیا واقعا این آمریکا می تواند به کشور ما کمک کند؟
منبع: خبرگزاری رسا
قدس نقطه کلیدی در جهان است. اگر نبود نقش علما و در رأس آن امام راحل، سپس حضرت آقا و روشنگری که علمای شیعه و سنی انجام دادهاند، امروز یقیناً محور مقاومت و فلسطین شکست خورده و مسجد الاقصی ویران شده بود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ صهیونیزم جهانی جریانیست از گذشته دور وجود داشته و تنها یک هدف را دنبال میکند آن هم اجازه ندادن بر حکمرانی دین خدا بر روی زمین. هر چند در ادبیات رایج، صهیونیزم بیشتر به قوم یهود نسبت داده میشود، ولی این تفکر چیزیست که در میان ادیان مسیحی و اسلامینیز یافت میشود.
به منظور بررسی بیشتر این تفکر با حجتالاسلام دکتر محمدحسین طاهری آکردی، عضو هیأت علمیمؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم به گفتوگو نشستیم که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان میگردد؛
تاریخ: نقش امام راحل و انقلاب اسلامی را در مبارزه با صهیونیزم چگونه ارزیابی میکنید؟
صهیونیزم جهانی برنامههای مختلفی برای دنیا طراحی کرده و در حال پیش روی بود. آنها گام به گام پیش روی میکردند.
گام نخستشان این بود که یهودیان را در عالم پخش کنند. برای این کار حتی دولت انگلستان از دولت وقت هلند تقاضا میکند که تعدادی از یهودیان آن کشور را به او تحویل دهد، چون در انگلستان یهودیان کم بودند، هدف انگلستان از جمع آوری یهودیان این بود که آنها را به آمریکا بفرستد. دولت انگلستان در آن زمان از یهودیان حمایت میکرد.
گام دوم صهیونیزم جهانی این بود که یهودیان را راضی کند تا به فلسطین رفته و دولت تشکیل دهند، چون یهودیان راضی نبودند قبل از ماشیه، خودشان دولت بسازند. جالب است وقتی هرتزل این را مطرح کرد بسیاری از خاخامهای یهودی با او مخالفت کردند که در نتیجه یا کشته، یا تهدید، یا تبعید و یا تطمیع شدند.
یهودیان ابتدا برای رفتن به فلسطین استقبال نکردند، ولی وقتی خاندانی مثل رچیلد و یهودیان پولدار وارد میدان شدند تا زمینهای فلسطینیان را بخرند، این موضوع سبب تسریع مهاجرت آنها شد تا اینکه در سال 1948 که ما به آن روز نکبت میگوییم، کشور غاصب اسرائیل ساخته شد.
پس از ساختن دولت یهودی، گام بعدی صهیونیزم این بود که به جای مسجد الاقصی، معبد بسازد. قرار بود این کار را تا سال 2000 انجام دهند. سپس در سال 2000 معبد خراب شده و جنگ آرماگدون شروع شود و تا سال 2007 ادامه یابد، پس از آن نیز مسیح ظهور کند.
انقلاب اسلامی که پیروز شد، حضرت امام(ره) متوجه این نقشه شدند، لذا همان زمان علیه اسرائیل، انگلستان و آمریکا موضع گرفت، لذا وقتی امام(ره) را دستگیر کردند به ایشان گفتند: تو به شاه هر چه دوست داری بگو، ولی به اسرائیل و آمریکا کاری نداشته باش.
ولی چون امام راحل نقشه راه را دیده بودند، اعلام کردند اسرائیل غده سرطانی است که باید جلوی آن گرفته شود. همچنین به محض اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد، روز جهانی قدس را بنیانگذاری کردند تا مسلمانان بیدار باشند. از نظر ما این نقشه، نقشه تسلط شیطان بر جهان بود. لذا حمایت ما از فلسطین یک حمایت دینی و سیاسی است. همانگونه که حمایت آمریکا از اسرائیل دینی و سیاسی و البته تجاری است.
صهیونیزم دو گام نخست یعنی پخش کردن یهودیان در عالم و تشکیل دولت یهودی را به خوبی انجام داد، ولی وقتی قرار بود گام سوم را برداشته و به جای مسجد الاقصی، معبد بسازد، انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) مانع شدند.
شاید روز نخست افراد میگفتند شعار دادن در روز قدس چه دردی از ما دوا میکند؟ اتفاقاً دشمنان میخواستند مسلمانان صهیونیست شوند؛ یعنی مسلمان معتقد باشند که ساخت دولت یهودی در فلسطین باید صورت گیرد ولی حضرت امام راحل مانع شدند و امروز کار به جایی رسیده که پلیس لندن و نیویورک میایستد تا مسلمانان علیه اسرائیل شعار دهند و این یک پیروزی برای امام است.
همچنین برخی خیال میکنند مقابله صهیونیست جهانی و دولتهای مستکبر با ایران به سبب انرژی هستهای، برنامه موشکی و... است، در حالی که مگر ابتدای انقلاب این مسائل را داشتیم که این قدر علیه ما کار میکردند؟ ایدئولوژی که امام(ره) آورد و ملتها را بیدار کرد، اینها را در گام سوم متوقف کرد و موفق نشدند ایدهای که داشتند را پیش ببرند.
البته اینها میخواستند میانبر بزنند، گفتند بدون ساخت معبد ما جنگ جهانی آرماگدون را راه میاندازیم، به همین دلیل برجهای دوقلو را تخریب کردند تا جنگ جهانی کلید بخورد و آن جا هم ایران نگذاشت. لذا در سال 2007 جرج بوش در مصاحبهای اعلام کرد: ایران محور شرارت است و نگذاشت ما به صلح جهانی برسیم. چون به اعتقاد آنها اگر جنگ جهانی انجام میشد، 2007 مسیح میآمد و جهان به صلح میرسید.
تاریخ: علمای جهان اعم از شیعه و سنی چه نقشی در مقابله با رژیم صهیونیستی دارند؟
علمای اسلام چه سنی و چه شیعه از روز نخست مخالف تشکیل رژیم صهیونیستی بودند. علمای عثمانی، عربستان، نجف، قم، الازهر و... مخالف بودند ولی قدرت حرف زدن را نداشتند. از سوی دیگر دولتهای مسلمان طرفدار تشکیل رژیم صهیونیستی بودند.
ولی انقلاب اسلامی کاری کرد که علمای شیعه توانستند حرف بزنند و علمایی از اهلسنت نیز با آنها همراه شوند، به همین دلیل امروز میبینیم در روز جهانی قدس علمای شیعه و سنی حضور پیدا میکنند.
البته هم در شیعه و هم اهلسنت علمای خود فروخته منصوب به انگلستان هستند که ما در شیعه به آن شیعه انگلیسی میگوییم، وجود دارند. اینها برای کوچکترین مسأله بیانیه داده و وارد میدان میشوند، ولی برای روز قدس، کشتار مسلمانان بی گناه و... بیانیه نمیدهند.
این نفوذی که جریان استکبار انجام داده، گاهی اجازه نمیدهد کارها پیش برود، ولی علمای واقعی چه در شیعه و چه در سنی مخالف رژیم صهیونیستی بوده و ابراز وجود میکنند، به همین دلیل تاکنون صهیونیستها نتوانستند مسجد الاقصی را خراب کرده و به جای آن معبد سلیمان را بسازند.
قدس نقطه کلیدی در جهان است. اگر نبود نقش علما و در رأس آن امام راحل، سپس حضرت آقا و روشنگری که علمای شیعه و سنی انجام دادهاند، امروز یقیناً محور مقاومت و فلسطین شکست خورده و مسجد الاقصی ویران شده بود.
امروز محور مقاومت در همه جای دنیا طرفدار پیدا کرده است. همه بیدار شده و فهمیدهاند که نباید ساکت بنشینند و اجازه دهند این جریان شکل گیرد. جریان خزندهای که از قرن 17 میلادی شروع شد و کم کم در انگلستان و آمریکا رشد پیدا کرد و جریان عثمانی را زمین زد.
این جریان سپس هیتلر را شکست داد و به بهانه یهود ستیزی دولت یهودی را ساخت. اینها با موفقیت در حال پیش روی بودند ولی ناگهان با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران حرکتشان متوقف شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این تفکر تلاش کرد میان شیعه و سنی تقابل و اختلاف ایجاد کند، ولی سیاستهایی که حضرت امام(ره) و حضرت آقا داشتند سبب همراهی علمای شیعه و سنی در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی شد.
امروز نیز یک وحدتی میان مردم و علمای جهان اسلام برای مقابله با استکبار جهانی وجود دارد که ما اسم آن را محور مقاومت قرار دادهایم. این محور مانع از تخریب مسجد الاقصی شده والا صهیونیزم بارها این مسجد را تخریب کرده بود.
تاریخ: آینده جهان اسلام و صهیونیست جهانی را چگونه پیش بینی میکنید و وظیفه ما در این دوران چیست؟
ما افول جریان و تفکر صهیونیزم را در جهان میبینیم. حضرت آقا نیز گفتند: اسرائیل 25 سال آینده را نمیبیند، حتی زودتر از آن را. جالب است بدانید بسیاری از صهیونیستها پیش بینی میکنند 2020 آمریکا متلاشی میشود و صهیونیستهای مسیحی این موضوع را از علائم ظهور میدانند.
البته برخی از اینها معتقدند اگر ما نتوانیم زودتر در اسرائیل کاری کنیم که مسیح ظهور کند، ظهور هزار سال به تاخیر میافتد، لذا باید هر طور شده از فروپاشی اسرائیل و آمریکا جلوگیری کنیم. این مطالب جزء گفتمانهایی است که در میان بزرگان صهیونیستی در آمریکا مطرح است.
خودشان نیز به این موضوع پی بردند که اسرائیل بسیار ضعیف است. اسرائیل برخلاف تبلیغاتی که انجام میدهد، بسیار ضعیف است، در جنگهای 22 روزه و 33 روزه شکست خورد. نتوانست غزه را بگیرد، گنبد آهنین را ساخت ولی نتوانست مقاومت کند، به همین دلیل اسرائیل به سمت اضمحلال در حال حرکت است.
حمایتهای سیاسی، مالی و مادی آمریکا و اروپا از اسرائیل به خاطر این است که اینها قرار گرفتن اسرائیل در سراشیبی سقوط را دیدهاند. اسرائیل امروز از درون در حال تهی شدن است. چون تفکری است که براساس نگاه اعتقادی شکل گرفته بود، امروز به یک حرکت سیاسی صرف تبدیل شده که در مقابل چالشهای اجتماعی و سیاسی پاسخی برای گفتن ندارد. امروزه حاکمان لیبرال و لائیک اسرائیل هیچ علقهای به ارض موعود ندارند، بلکه تنها نگاه سیاسی دارند، به همین دلیل فسادهای سیاسی، اخلاقی و... از درون در حال از بین بردن اسرائیل است.
امروز بحث مهاجرت معکوس مطرح است. بیشتر مهاجران به اسرائیل افراد دینداری بودند که از روسیه و... به آنجا مهاجرت کرده بودند و از غرب اروپا و آمریکا تعداد محدودی به آن جا آمده بودند، بیشتر دینداری بودند که به دنبال ارض موعود رفتند، ولی امروز سرخورده شدهاند. وقتی جنایت اسرائیل را میبینند، ناراحت شده و میگویند ما میخواهیم با مسلمانان در کنار یک دیگر با صلح زندگی کنیم.
لذا اسرائیل در حال از بین رفتن است و آینده به شدت به سمت محور مقاومت است؛ محوری که معتقد است در اسرائیل باید یک دولت فلسطینی شکل بگیرد. چه یهودی، چه مسلمان و چه مسیحی باید با رأی خود دولت تشکیل دهند.
وظیفه ما نیز این است که به نسلهای بعد بگوییم فلسطین جزو اسلام است. رژیم صهیونیستی یک جریان استکباری است برای ایجاد تفرقه، فساد و رسیدن به مطامع خودش. نقشهشان نیز تجزیه کشورهای اسلامی است. ما باید این مسائل را برای مردم روشنگری کنیم. وظیفه ما این است که از قبله خود دفاع کنیم، مسأله فلسطین را مسأله عرب و عجم نبینیم. مسأله فلسطین مسأله اسلام است.
انتهای پیام/