-
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۵۳ ب.ظ

ما در ماجرای کربلا با ۹ گروه از انسانها مواجه میشویم که هر کدام از آنها میتواند به تنهایی نماد هر یک از ما انسانهای عصر حاضر باشد.
ما در ماجرای کربلا با ۹ گروه از انسانها مواجه میشویم که هر کدام از آنها میتواند به تنهایی نماد هر یک از ما انسانهای عصر حاضر باشد.
حسن روحانی در جلسات مجمع تشخیص شرکت نمیکند. از ستاد مصوبهای گرفته که جایی که جمعیت بیشتر از پانزده نفر است رئیس جمهور در آنجا شرکت نکند. هئیت دولت تشکیل نمیشود یعنی این کشور رهاست. آقای روحانی زمینه را ایجاد کرده که مردم پای صندوق نرود. از آن طرف هم گرانی به وجود آورده است.
حجتالاسلام والمسلمین طائب، با اشاره به اینکه نهایت تاریخنگاری تحریف شده، استحاله اندیشه جوانان است، یکی از آثار این روش را این دانست که اعتقاد مردم نسبت به اهلبیت(ع) تضعیف خواهد شد.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ چهارمین نشست تخصصی «نقد روشهای سکولار در تاریخنگاری» روز سهشنبه، مورخ 7 بهمن ماه سال 1399 در مؤسسه مطالعات و بررسیهای راهبردی بعثت برگزار شد. در این نشست از استاد مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه علمیه قم دعوت به عمل آمد و ایشان در جمع برخی از اساتید و فضلای حوزه سخنانی را مطرح نمود.
استاد طائب، ابتدا اهمیت تاریخ و تاریخنگاری را بیان کرد و گفت: اگر کتابی بخواهد ارزشیابی شود و مشخص گردد که چه مطالبی برای مؤلف آن مهم بوده است، به مسئلهای که نویسنده، بیشتر به آن پرداخته است مراجعه میشود. با مراجعه به محتوای قرآن کریم متوجه خواهیم شد که یکسوم تا دوپنجم مطالب قرآن، «نحن نقص علیک أحسن القصص» و تاریخ را در برمیگیرد. در نتیجه، آنچه که در نظر خداوند متعال، یعنی پدیدآورنده قرآن از اهمیت بیشتری برخوردار است، تاریخ میباشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با استناد به آیات 44 و 64 سوره مبارکه نحل، رسالت پیامبر اکرم(ص) را تبیین قرآن برای اجرایی نمودن آن دانست.
ایشان با تأکید بر این مطلب که اقل و اعظم مأموریت حوزهی علمیه نیز تبیین قرآن کریم است، ادامه داد: اگر حوزهی علمیه در خط تبیین قرآن قدم برمیدارد، باید دوپنجم معارف حوزه، تاریخ باشد. شاید در یک زمانی اینطور بوده است اما به مرور زمان، منسی شده است. حوزه قرار بود بیان جامع باشد اما بر اثر ستمها، فشارها، بالا و پایینها و... درونگرا شده است. در نتیجه، بیاناتش از قرآن نیز رنگ و بوی درونگرایی گرفتهاند و به فقه و برخی نقاط محدود گردیدهاند. حتی بر اثر درونگرایی، نتوانستند فقه را به سطح جامعه بیاورند و جز در موارد معدودی، فقه و بازار، هر کدام راه خود را میروند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب، حوزه علمیه قم را برونگراتر از حوزه نجف دانسته و با اذعان به این مسئله که در دوران پس از پیروزی انقلاب، وظیفه حوزه، پیادهسازی فقه در سطح جامعه است، گفت: حوزه برای تبیین اسلام، به شرح دادن و روایت کردن تاریخ نیاز دارد.
همچنین در طول سخنرانی خود، اشاره کرد «فقه زمانی حکومتی میشود که فقه، تاریخی شود.» علاوه بر این، با بیان اینکه «کسی که میخواهد تاریخساز باشد، باید تاریخدان هم باشد.» بر ضرورت و اهمیت جایگاه استراتژیک تاریخ و احیای تاریخنگاری در حوزه علمیه تأکید نمود.
این پژوهشگر تاریخ، در ارزیابی فعالیت اساتید تاریخ، همچون علامه عسکری، سید جعفر مرتضی عاملی، سید مهدی پیشوایی و آقای یوسفی غروی، اقدامات آنان را مشکور دانست اما تعداد اندکشان را نماد مظلومیت تاریخپژوهی و کمتوجهی به این مسئله را عامل مهجوریت و عدم تبیین حرکت دوپنجم قرآن معرفی کرد.
ایشان در ادامه، راهکار خود را ارائه نمود: روند احیای تاریخنگاری در حوزه باید طوری باشد که اگر شخصی فقیه هست، بپرسند تاریخ هم میداند یا نه. آیا در کنار فقه، تاریخ را هم دیده است یا خیر؟
استاد طائب در جهت اثبات بیتوجهی حوزه به تاریخ، اذعان داشت که امثال آقای شیخ جمال خوانساری و آیتالله وحید خراسانی، مرحوم روحانی و... در عین تسلط بر تاریخ، در حوزه تجلی تاریخی پیدا نکردند.
ایشان به مورخ بودن امامخمینی(ره) اشاره کرد و همچنین یکی از علل برتری فقهی امام خامنهای بر سایر فقها را نیز تاریخدانی ایشان برشمرد.
صاحب کرسی درس تاریخ، با بیان اینکه تاریخ قرآن در عین حال کلام، کلام قرآن در عین حال فقه و فقه قرآن در عین حال عرفان است، مطالب قرآن را به هم پیوسته خواند.
ایشان عدم فقاهت مورخان و مجزا نوشتن تاریخ را عامل رویآوری شیعیان به منابع تاریخی بعضا تحریفشده اهل سنت دانست که موجب دور شدن محصلان از قرآن است. در حالی که قرآن سیره واقعی حضرت رسول اکرم(ص) میباشد.
در نظر استاد، این مسئولیتناپذیری متصدیان امر تاریخ در حوزه، ناشی از قرار نداشتن تاریخ در جایگاه حقیقی خود است. همچنین در ادامه اذعان کرد: نداشتن کتاب تاریخ بهتر از ارائه تاریخ تحریفشده به جامعه و منحرف کردن مردم است.
مؤلف کتاب تبار انحراف، در ضمن آوردن مثالی از تحریف تاریخ پیامبر اسلام توسط جریان باطل گفت: این به خاطر این است که هنوز متصدیان امر تاریخ در حوزه، متوجه نشدهاند که تاریخنگاری، یک حرکت سیاسی متفکرانه در جهت مهجور ساختن قرآن است... میخواهم عرض بکنم که ما به دلیل تسامح، تاریخ را در حوزه به دست کسانی دادهایم که فقیه، مفسر، اصولی و کلامی نیستند. اشکال کار این جاست.
ایشان در ادامه بحث خود، تاریخنگاری کنونی را متأثر از تاریخنگاری اموی و عباسی دانست. همچنین کتب مسترقین را نیز صورت نو و بهروز همان منابع تحریفشده بیان کرد.
حجتالاسلام والمسلمین طائب، با اشاره به اینکه نهایت تاریخنگاری تحریف شده، استحاله اندیشه جوانان است، یکی از آثار این روش را این دانست که اعتقاد مردم نسبت به اهلبیت(ع) تضعیف خواهد شد.
ایشان در تتمه بحث، راهکارهایی را جهت تاریخنگاری صحیح ارائه نمود: اول اینکه مسئولین حوزه حواسشان باشد. دوم اینکه به انتقاد منتقدان توجه و رسیدگی کرده و برای آن ارزش قائل شوند.
انتهای ییام/
آیا امام حسن مجتبی(ع) وجود معاویه را پذیرفته بود؟ بُرد بُرد یعنی امام(ع) امتیازی به معاویه داد، در حالی که ایشان چیزی به معاویه نداد. برخی در مذاکرات مسیر غیر اسلامی را برگرفتند، اما نباید عملشان را به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) نسبت میدانند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه علمیه قم در درس خارج فقه به تبیین صلح امام حسن مجتبی(علیهالسلام) پرداخت و به برداشتهای اشتباه برخی درباره این موضوع پاسخ داد.
وی با اشاره به تشبیهای برجام به صلح امام حسن(علیهالسلام) که از سوی برخی صورت میگیرد، بیان داشت: بین برجام و صلح امام حسن(علیهالسلام) رابطهای وجود ندارد. چون امام حسن مجتبی(علیهالسلام) فرمودند «وَ لَوْ لَا مَا أَتَیْتُ لَمَا تُرِکَ مِنْ شِیعَتِنَا عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ أَحَدٌ إِلَّا قُتِلَ؛ اگر من چنین نمیکردم، از شیعیان ما کسی نبود جز آن که کشته میشد.»
حجتالاسلام والمسلمین طائب با اشاره به تفاوت دوران کنونی با دوران امام حسن(علیهالسلام) تأکید کرد: آیا نسبت قدرت ما و آمریکا بدین شکل است که هرگاه آمریکاییها اراده کردهاند نیروهای ما را در خلیج فارس گروگان میگیرند؟ آیا آمریکاییها جرأت کردهاند در خاک جمهوری اسلامی ایران، نیرویی را بزنند؟
وی درباره شهادت شهید قاسم سلیمانی نیز گفت: نکتهای درباره شهادت حاجقاسم عرض میکنم. اولاً طرف مقابل آمریکاییها در شهادت سردار سلیمانی، عراقیها هستند. چون سردار بزرگوار در عراق مهمان بود و آنها موظف بودند که او را حفظ کنند.
این استاد خارج حوزه یادآور شد: البته اعتماد برادران عراقی به قدرت و توانمندی ماست، اما رسماً آمریکاییهای بزدل در خاک عراق حاج قاسم را شهید کردند. آنها اولاً، نتوانستند در خاک ما حاج قاسم را به شهادت برسانند. ثانیاً، شبانه زدند و ثالثاً، پشیمان هستند. چون همیشه به فکر انتقام جمهوری اسلامی هستند و میدانند زدن عین الاسد انتقام جمهوری اسلامی نبوده است.
وی افزود: بنابراین زمان ما قابل قیاس با عصر امام حسن مجتبی(علیهالسلام) نیست، چون آمریکاییها ابتکار عمل را به دست ندارند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری درباره مذاکرات نیز تصریح کرد: مقام معظم رهبری اصل مذاکره را در شرایطی به نرمش قهرمانانه تشبیه کردند. آمریکاییها در دنیا تبلیغات گستردهای را سازماندهی کرده بودند که ایران جنگطلب است.
وی ادامه داد: آمریکا تحریمهای سختی را علیه ایران به کار میبرد، اما در رسانهها بیان میداشتند که ایران زورگوست. آنها نیروهایشان را در خلیج فارس تجهیز میکردند و در تبلیغاتشان، ایران را جنگطلب میخواندند. آنها داعش را به وجود آورده بودند و در ادعاهایشان ایران را تروریست مینامیدند. اسرائیل نیز لبنان را اشغال کرده بود و ایران، حزب الله را تجهیز کرد و آنها میگفتند که حزب الله تروریست است و ایران به تروریست کمک میکند. آمریکاییها همچنین حماس را تروریست میخواندند و ایران را حامی تروریستها میدانستند. آنها همه چیز را در دنیا وارانه نشان میدادند.
استاد درس خارج حوزه بیان داشت: هدف مذاکرات با توجه به نقشه مقام معظم رهبری، نشان دادن چهره واقعی آمریکا به دنیا بود، اما مذاکرات به درستی پیش نرفت و مذاکرهکنندگان به خوبی نتوانستند مذاکره کنند و حربه از دست آمریکاییها گرفته نشد.
وی اذعان کرد: مذاکرات غیر از برجام است. متأسفانه چیزی که در مذاکره دنبال میشد، به دست نیامد. آنها برنامه هستهای را به عنوان برجام معرفی کردند در حالی که هدف از مذاکره با توجه به نقشهای که مقام معظم رهبری کشیده بود، میتوانست آمریکا را در دنیا خاک کند، چون در مذاکره ما به دنبال نشاندادن صورت واقعی آمریکا بودیم؛ آمریکا جنگ طلب است؛ آمریکا جنگ راه میاندازد، اما متأسفانه در پایان مذاکرات کلمه بُرد بُرد را به کار بردند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب گفت: آیا امام حسن مجتبی(ع) وجود معاویه را پذیرفته بود، بُرد بُرد یعنی امام حسن(علیهالسلام) امتیازی به معاویه داد، در حالی که امام حسن(علیهالسلام) چیزی به معاویه نداد. به هر تقدیر، مذاکره در مقطع معینی برای آگاهی بین المللی از صورت واقعی آمریکا با نام نرمش قهرمانانه نامگذاری شد.
وی افزود: الان همه دنیا فهمیدهاند که آمریکا برجام را زیر پا نهاده است؛ آیا با بد عهدی آمریکا باز هم باید مذاکره کنیم؟
استاد طائب با توجه به درسهای پیشینی که باید از بدعهدی آمریکاییها گرفت، اظهار کرد: این مسئله خیلی عجیب است که دوباره بحث مذاکره و تعابیر برجام همچون صلح امام حسن(علیهالسلام) را مطرح میکنند. در این روزگار، ما در موضع قدرت هستیم. آنها میگویند مذاکره کنیم تا تحریمها برداشته شود. مگر شما در زمانی که مذاکره میکردید و قرارداد نوشتید تحریم را برداشتند که الان میخواهید مذاکره کنید.
وی یادآور شد: در انتخابات 96 بیان شد که آیا نتیجه مذاکرات باعث آزاد شدن تبادلات بانکی و پولهای بلوکه شده شد، کسی که نماینده آنها بود این سؤال را جواب نداد چون پولها بلوکه ماند. بعدها پذیرش اف.ای.تی.اف را بهانه قرار دادند. یعنی هر چه زمان گذشت و با بدعهدی دشمن روبهرو شدند، بیشتر به او امتیاز دادند. سپس آقای ترامپ هم پرده را کنار زد و چهره حقیقی را نشان داد: باید شما کدخدایی ما را قبول کنید.
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: امام حسن مجتبی(ع) در قراردادشان نوشتند که من هیچ شرطی از تو را نمیپذیرم و با این شرط جنگ را تعطیل میکنم. یعنی امیرالمؤمنین بودن معاویه را قبول نکردند.
وی اضافه کرد: مذاکرهکنندگان در برجام نباید میپذیرفتند که تحت امر آمریکا باشند. آنها نباید میپذیرفتند که هرگاه آمریکا دلش خواست امری بکند و ایران هم قبول کند. این مسئله در بحث هستهای به خوبی مشهود بود. آنها پذیرفتند و مسیر غیر اسلامی را برگرفتند، اما نباید عملشان را به امام حسن مجتبی(علیهالسلام) نسبت میدانند؛ امام حسن مجتبی(علیهالسلام) امیرالمؤمنینی و کدخدایی معاویه را قبول نکرد.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
1 – علل الشریع، ج1، ص211
امام حسن مجتبی(علیهالسلام) وقتی که نگاه کرد به وضع لشکر خودش و وضع کوفه و شرایط اجتماعی و سیاسی فهمید که حالا جنگ را تمام کرد.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ» با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیلالقدر "شیخ راضی آلیاسین" از علمای حوزهی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیتالله خامنهای در سن سی سالگی ترجمه شده است.
در بخشی از کتاب، تفاوت میان صلح امام حسن(ع) و قیام امام حسین(ع) مطرح شده است؛
فرق اول این است، امام حسین(علیهالسلام) که به شهادت رسید، یک معترض، یک عامربه معروف و ناهی از منکر بود که در مقابل یک حاکم جائر قیام کرد چون او داشت ظلم می کرد و امام حسین(علیهالسلام) به عنوان یک معترض و یک مومن تکلیف شرعی خود را احساس کرد که باید به اعتراض کند این اعتراض واجب بود و نقطه اوج، زیبایی و شکوه این اعتراض هم در این بود که آنقدر ادامه دهد تا مظلومانه کشته شود . شهید فی سبیل ا... با کشته شدن خودش حقانیت حرف خویش را ثابت کرد. اما امام حسن(علیهالسلام) اصلا اینجور وضعی نداشت . امام حسن خلیفه ای بود که یک نفری در مقابل او از رعیت او علم طغیان برداشته بود اگر امام حسن در این رویارویی با رعیت خودش که علیه او طغیان کرده، مقاومت می کرد تا جان خود را از دست دهد، هرگز آن معترض شجاعی نبود که در مقابل منکر ایستاده و کشته شده، بلکه حاکمی بود که به وسیله عوامل خودش به قتل رسیده. حالا می بینید که ماهیت قضیه به کلی متفاوت شد.
فرق دوم این است، امام حسن مجتبی(علیهالسلام) وقتی که نگاه کرد به وضع لشکر خودش و وضع کوفه و شرایط اجتماعی و سیاسی فهمید که حالا جنگ را تمام کرد، تمام کرد، به همان ترتیبی که حکومت را تسلیم کند به معاویه، اگر حالا جنگ را تمام نکند یک سال دیگر، دو سال دیگر، پنچ سال دیگر یا ده سال دیگرهم این جنگ ادامه پیدا کند نتیجه باز همین است یعنی با شیوههایی که امام حسن دارد- شیوههای الهی وعلوی- و شیوههایی که معاویه داشت-شیوه خریدن دلها و میدانهای مردم به وسیله پول- با این شیوه و ضعف ایمانی که در مردم بود و با خستگی که مردم کوفه داشتن اگر ده سال دیگر هم امام حسن می جنگید آخرش همین بود یعنی باز مجبور بود تسلیم معاویه شود منتها ده سال دورتر. حال در این ده سال بر سر امت اسلامی چه می آمد هزاران نفر کشته می شدند، هزاران نفر از بین می رفتن، نارضایتیها علیه امام حسن(علیهالسلام) بیشتر می شد ... این هیچ وجهی نداشت امام حسن مجتبی(علیهالسلام) در حالی که یقین دارد، می داند و می بیند که شرایط به هیچ وجه نسبت به آینده نویدی نمی دهد بخواهد پافشاری و اصرار کند تا عده بیشتری کشته شوند. روایاتی از حضرت رسول اکرمصل ا... علیه و آله هست، با یک مضمون واحد و شاید الفاظشان هم خیلی نزدیک به هم که می فرمایند: امید این هست که خداوند به وسیله این پسرم بین دو گروه از مسلمانان را صلح بدهد. یعنی اگر این اقدام امام حسن(علیهالسلام) نبود و این جنگ تا ده سال دیگر هم ادامه پیدا می کرد باز هم کشتار بیشتر و ضایعات بیشتر و نتیجه همین بود.
فرق سوم این است، امام حسین(علیهالسلام) از طرف یزید برای بیعت زیر فشار قرار گرفت یزید به فرماندار مدینه نوشت باید بر حسین بن علی(علیهالسلام) سخت بگیری تا بیعت کند. بیعت یعنی چه؟ بیعت یعنی امضای خلافت آن شقی و خبیثی که در راس کار است. حضرت فرمودند: من دست خود را ذلیلانه در دست شما نمی گذارم، مثل من با یزید بیعت نمی کند. چون فشار بود برای بیعت که تا آن ساعت آخرهم که ابن سعد و بقیه آمدند گفتند یا بعیت یا قتال. تا آخر هم منصرف از این کار نبودند اما امام حسن(علیهالسلام) چه؟ امام حسن(علیهالسلام) به هیچ وجه مسئله بیعت با معاویه برایشان مطرح نبود. در قرارداد آتش بس یا صلحی که بین امام حسن(علیهالسلام) و معاویه نوشته شد این بود که امام حسن(علیهالسلام) به معاویه امیرالمومنین نگوید و با او بیعت نکند، بعد از خودش امام حسن(علیهالسلام) را به خلافت بگذارد و امام حسین(علیهالسلام) را. چقدر متفاوت است با قضیه امام حسین(علیهالسلام). بله اگر امام حسن(علیهالسلام) هم زیر فشار قرار می گرفت که باید بیعت کنی وضع فرق می کرد.
فرق چهارم این است، در زمان امام حسین(علیهالسلام) این روایت پیغمبر که فرمود: کسی که ببیند حاکمی دارد ظلم و جور انجام می دهد و به حقوق مردم تجاوز می کند حرام خدا را حلال میکند احکام الهی را دگرگون می کند و ... بر این فرد واجب است که با این حاکم مقابله کند خب این در زمان امام حسین(علیهالسلام) به طور کامل وجود داشت. یزیدی بر سر کار بود که مصداق همه اینها بود.
مجسمه فساد و شرارت و فسق و ظلم و ناحق راحق کردن و مبارزه با اسلام. خب دیگر امام حسین(علیهالسلام) منتظر چه چیز باید باشد باید با او مقابله می کرد و باید علیه او تغیّر می کرد، در زمان امام حسن این چنین نبود، امام حسن(علیهالسلام) البته می دانست – یا به علم امامت یا به حدس صاحب هوشمندانه یک انسان بزرگ- که معاویه یک روزی چنین کاری را خواهد کرد اما در آن زمان قضیه این نبود، قضیه این بود که معاویه دارد خون خواهی عثمان را می کند و ادعا می کرد که می خواهد بر طبق احکام الهی عمل کند و امام حسن(علیهالسلام) هم در همان صلح نامه نوشتند که تو باید بر اساس حکم خدا و سنت پیغمبر عمل کنی که معاویه هم پذیرفت بر طبق همینها عمل کند. ظاهر قضیه این است، که خیلی تفاوت دارد با آنچه در زمان پیغمبر بود.
فرق پنجم این است، زمینههای متفاوت قضاوت برای مردم آن زمان و مردم تاریخ است. امام حسین(علیهالسلام) که قیام کرد و به شهادت رسید، در زمان خودش همه او را تمجید کردند بعد از خودش نیز در این زمان 1300 سال همه او را تمجید کردند چه کسانی که او را به امام قبول داشتند و چه کسانی که نداشتند، چون زمینه، زمینه ای بود که هیچ گونه بحثی نبود که باید این چنین عمل می شد اما امام حسن اگر می جنگید تا کشته می شد سوالات زیادی باقی می ماند یک عده می گفتند که شما نمی خواستید دین در جامعه حاکمیت داشته باشد، خب معاویه که می گفت دین را حاکمیت خواهم داد، معاویه که می گفت من حاضرم به کتاب خدا عمل کنم، چرا شما قبول نکردید. اگر کسی می گفت که معاویه بعد از شهادت امام حسن(علیهالسلام) با رفتار خلافش چهره اصلی خودش را رو می کرد، همان معترضین باز می گفتند: خب معلوم است وقتی امام حسن(علیهالسلام) نباشد و آن حریف را کنار بزند، همین کارها را می کند و افسار گسیخته می شود شما می خواستید خودتان را زنده نگه دارید و می ماندید و نمی گذاشتید. پس جای سوال باقی بود و این هم یکی از فرقهای بین زمان امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) بود.
انتهای پیام/
منبع: کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ»
اینکه چرا پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تب کردند، خیلی پیچیده است. چه شد که آن حضرت تب کردند؟ و چرا آن زمان؟ درست است که ایشان از اتمام عمر خود خبر میدادند، ولی نه به این سرعت. آیا به آن حضرت سم دادند؟
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ سپاه اسلام در سال نهم در موته شکست خورد. پس از اینکه پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) یک سال بعد (سال دهم) از حجةالوداع بازگشتند، دستور آمادهباش دادند که بروید و موته را آزاد کنید. تجمع نیرو برای رفتن به موته، با تب آن حضرت مصادف شد.
اینکه چرا پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تب کردند، خیلی پیچیده است. چه شد که آن حضرت تب کردند؟ و چرا آن زمان؟ درست است که ایشان از اتمام عمر خود خبر میدادند، ولی نه به این سرعت. آیا به آن حضرت سم دادند؟ که البته مؤیدی هم از روایات در این مورد داریم: «ما منّا الا مسموم او مقتول».
البته در تاریخ هم نوشتهاند که یک زن یهودی ایشان را مسموم کرد. این یهودیه چه کسی بود؟ گفتهاند: وقتی خیبر فتح شد، یک زن یهودیه گوسفندی را سرخ کرد و آورد. پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) مقداری در دهان گذاشته و بیرون انداخت.
سپس فرمود: این گوسفند میگوید: من مسموم هستم. زن را گرفته و از او پرسیدند: این گوسفند مسموم است؟ جواب داد: بله. گفتند: برای چه این کار را کردی؟ گفت: من تردید داشتم که این شخص، پیغمبر است؛ از این رو گفتم: گوسفند را مسموم میکنم و میفرستم؛ اگر پیغمبر باشد، گوسفند به او میگوید و اگر پیغمبر نباشد، از شرش راحت میشویم. حالا فهمیدم که او پیغمبر است.
گفتهاند: سم این لقمهای که آن حضرت در دهان گذاشت، در بدنش باقی ماند تا اینکه ایشان را از پا درآورد.
سخن ما این است که یک فرمانده عادی هم این کار را نمیکند؛ چرا که دستور حفاظتی است که در منطقه دشمن، چیزی را تا مطمئن نشوید که مسموم نیست، نخورید. آیا امکان دارد در این منطقه آلوده به دشمن، پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که تمام اصول حفاظتی را رعایت میکرد، این قدر بیاحتیاطی کند؟
یقیناً این داستان جعلی است. جعل شده است تا برخی قضایا در تاریخ پنهان بماند. دو چیزی که انشاءالله زمان ظهور حضرت بقیةالله (عج) آشکار میشود، یکی محل قبر حضرت زهرا (س) و دیگری قاتل پیامبر(ص) است.
انتهای پیام/
منبع: جلسه بیست و چهارم تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب(25/01/1394)
حجتالاسلام والمسلمین طائب از مردم خواست شیوه نامههای بهداشتی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت را رعایت کنند تا شرایط سربازان خط مقدم جبهه سلامت سخت تر نشود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه علمیه قم جمعه شب در آخرین شب از عزاداری مجازی موکب علی ابن باقر(علیهالسلام) در کاشان گفت: سربازان خط مقدم جبهه سلامت در ایران بر خلاف کشورهای دیگر با عشق و محبت فعالیت میکنند و سختیها را با جان و دل تحمل میکنند.
رییس قرارگاه عمار گفت: مردم نسبت به رعایت شیوه نامههای بهداشتی اعلام شده از سوی وزارت بهداشت بی تفاوت نباشند و کار سربازان خط مقدم جبهه سلامت را سخت تر نکنند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب در ادامه با اشاره به فراز و فرودهای عزاداریها در طول تاریخ، گفت: این هنر شیعه است که در مقابل هر پیش آمدی در هر دوره ای، عزاداری متناسب با آن دوره برگزار کرده است.
وی ادامه داد: امسال ویروس کرونا کلیساها را تعطیل کرد، اما شیعه این هنر را داشت که عزاداریهای پنهان از دید دوربینها در فضای بسته مساجد و خیمهها را به فضای بیرون از مساجد بیاورد و دنیا شاهد عزاداریهای ملت ایران باشد.
حجتالاسلام والمسلمین طائب گفت: این مدل از عزاداری در سراسر کشور با این نظم و انضباط در تاریخ بی سابقه بود و برای مسلمانان کشورهای دیگر الگو شد.
به گفته وی مردم ایران این هنر را دارند که عزاداری برای اهل بیت(علیهالسلام) در هر دورهای را متناسب با آن دوره برگزار کنند تا ویروسی مانند کرونا نتواند خللی در عزاداریها ایجاد کند.
رییس قرارگاه عمار ادامه داد: اگر رهبر معظم انقلاب از عزادران اباعبدالله خواستند امسال در پیاده روی اربعین شرکت نکنند برای این بود که نیروهای خود را از دست ندهد و آنها را برای سالهای بعد حفظ کنند.
حجتالاسلام والمسلمین طائب با بیان اینکه مردم امسال ثابت کردند حسرت معشوق را میخورند، گفت: عزاداران اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) امسال شور و حال عجیب و غریبی داشتند و هیچ سالی مانند امسال اشک نریخته بودند.
وی افزود: مردم ایران امسال ثابت کردند عزاداری آنها از عشق و محبت به امام حسین(علیهالسلام) است و از روی عادت نبوده و خداوند نیز امسال برکات حسرت مردم برای دیدار یار را بیشتر از سالهای قبل نازل کرد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه به برکات عزاداری و گریه برای امام حسین(علیهالسلام) و اهل بیت(علیهالسلام) اشاره کرد و گفت: عزاداریها ادامه حرکت اهل بیت(علیهالسلام) و جریان خط هدایت مردم است، چرا که ما هرچه داریم از عزاداریها است.
به گفته وی بر خلاف همه گریههایی که افسردگی میآورد، تنها گریهای که افسردگی را رفع میکند گریه برای اباعبدالله الحسین و اهلبیت(علیهمالسلام) است.
حجتالاسلام والمسلمین طائب گفت: اگر انقلاب اسلامی دنیا را تغییر داده است، اما برخی کور هستند و آن را نمیبینند از برکت عزاداریها و محرم و عاشورا است.
انتهای پیام/
وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند: در اربعین امسال به عراق نروید، چون اگر امسال با وجود این ویروس تجمع صورت گیرد، سبب میشود نیروی زیادی را از دست بدهند و آن حرکت میماند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد حوزه علمیه قم در گفتوگو با تحلیل تی وی درباره مراسم اربعین امسال اظهار داشت: امسال هجوم ویروس کرونا به یکباره ما را در وضعیت جدیدی قرار داد که نمیتوانیم همانند سابق پیاده روی اربعین را داشته باشیم.
وی ادامه داد: ما که سر خود کاری انجام نمیدهیم بلکه تابع هستیم. امیرمؤمنان(ع) وقتی به مالک اشتر میفرمایند: برگرد او باید برگردد، حالا به چه دلیل؟ او نباید به دلیلش کار داشته باشد.
استاد طائب یادآور شد: وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند: در اربعین امسال به سوی عراق نروید، چون نیروی خودش را در خطر میبیند. باید بدانیم که ایشان فرمانده عملیات هستند و بیش از همه دلشان به حال این قضیه میسوزد. ولی این ملت نیروی حرکت هستند، عراقیها نیز نیروی حرکت هستند. مسلمانان ترکیه و... نیز نیروی این حرکت به شمار میآیند.
وی اضافه کرد: وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند: در اربعین امسال به عراق نروید، چون اگر امسال با وجود این ویروس تجمع صورت گیرد، سبب میشود نیروی زیادی را از دست بدهند و آن حرکت میماند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم یادآور شد: البته به عراق نرفتن در اربعین امسال به معنای تعظیم نکردن شعائر نیست. چرا که رهبر معظم انقلاب تعظیم شعار را تعطیل نکردند، به همین دلیل باید فکر کنیم که شکل جدید تعظیم شعائر چیست.
وی افزود: امسال تک تک ما مبلغین مسئول هستیم که در حد وسعمان تعظیم شعائر را در میان اقوام، شهرها و... به شکلهای چهره به چهره، از طریق فضای مجازی و حتی داخل خانهها داشته باشیم. این کار را باید احیا کنیم.
حجتالاسلام والمسلمین طائب تصریح کرد: موضوع دیگر این است که به طور کلی امسال با وضعیتی که پیش آمده نگاه دنیا به آن حرکتهای عمومی(همانند اربعین) نیست، چرا که همه همانند مسلمانان نیستند که توجه به خدا داشته باشند و بگویند با وجود کرونا این کار را انجام میدهیم. آنها(غربیها) حقیقتاً میترسند.
وی ادامه داد: امروز در غرب به سبب وجود کرونا همهی سرها پایین است و افراد در خانههای خود ماندهاند. به اخبار دنیا نگاه نمیکنند، یعنی جریان اربعین با آن وسعت حتی اگر انجام هم میشد در دنیای امروز انعکاس نداشت؛ چرا که همه در فکر مرگ و میر کرونا هستند.
استاد حوزه عنوان کرد: البته ما در درون جامعه خودمان باید برای رشد نیرو، تعظیم شعائر را داشته باشیم. بنابراین تا میتوانیم امسال باید پیام اربعین را درون جامعه خودمان با راههای مناسب بیان کنیم.
انتهای پیام/
پس از مرگ یزید بلافاصله همان سازمان پشتیبان او را به شام منتقل کرد تا بتوانند حکومت را در اختیار او بگذارند که همین امر هم اتفاق افتاد و مروان به شما منتقل شد و حکومت شام به دست او افتاد و از این به بعد بنی مروان بر دنیای اسلام حاکم شدند.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ مروان بن حکم بعد از بازگردانده شدن به مدینه با ظاهرسازی در آنجا به گونهای عمل کرد که در ظاهر از دوستان امام حسن(علیهالسلام) به شمار میرفت و با آن حضرت رفت و آمد هم داشت، در عین حال او همان کسی بود که بعد از شهادت امام مجتبی(علیهالسلام) در تیرباران کردن جنازه ایشان و ممانعت از دفن جنازه مبارک آن حضرت در مسجد النبی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقش مستقیم داشت، اما بعد از این ماجرا با ظرافت و زیرکی خود را به امام حسین(علیهالسلام) نزدیک کرد و خود را جزو دوستان ایشان هم قلمداد نمود و بالاخره هم وقتی امام حسین(علیهالسلام) با یزید بیعت نکردند، نزد ایشان رفت و امام را نصیحت کرد که همانطور که با معاویه بیعت نمودند با یزید هم بیعت کنند.
اینها همگی بیانگر آن است که ظاهراً همان سازمان او را برای روز مبادا به عنوان فرماندار در مدینه منصوب و آماده نگه داشته بود و تربیت کرد. از این رو بعد از مرگ یزید بلافاصله همان سازمان، مروان بن حکم را به شام منتقل کرد و حکومت را به او واگذار نمود.
وقتی شام به عنوان دولت مرکزی به هم ریخت، سایر حکومتهای وابسته هم فرو ریخت و در این شرایط دیگر هیچ کس حتی حاکمان حکومتهای وابسته هم به طور مطلق نمیتوانستند شرایط لازم را برای اداره حکومت مرکزی داشته باشند و این خطری بود کل دنیای اسلام را تهدید میکرد، ولی نباید اتفاق میافتاد.
بنابراین در این اوضاع و احوال تنها کسی که به درد حکومت شام میخورد مروان بن حکم بود. به همین جهت پس از مرگ یزید بلافاصله همان سازمان پشتیبان او را به شام منتقل کرد تا بتوانند حکومت را در اختیار او بگذارند که همین امر هم اتفاق افتاد و مروان به شما منتقل شد و حکومت شام به دست او افتاد و از این به بعد بنی مروان بر دنیای اسلام حاکم شدند.
ولی به هر حال باز هم از آنجایی که حکومت بنی مروان به ناچار باید به عنوان اسلام و با نام اسلام و حکومت اسلامی و بهانه حفظ اسلام استمرار یابد از آن به بعد ناخواسته توسط خود آنان اسلام هم حفظ شد و استمرار یافت و این یعنی حفظ اسلام از نابودی کامل، آن هم توسط سازمان یهود و عقبههای داخلی خودشان که این خود مهمترین دستاورد قیام سیدالشهداء(علیهالسلام) بود.
آن حضرت با شهادت مظلومانه خود و ۷۲ تن از وفادارترین و بهترینهای روزگار به بعد از آن، با به اسارت گرفتن سراسر حزن، اندوه و آکنده از مظلومیت اهل بیت خودشان آن را رقم زدند و این همان معنای کلام رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند «حسین منی و انا من حسین احب الله من احب حسینا.»(1)
یعنی اگر آیین من پایدار و ابدی میماند و نام من تا ابدیت بر مأذنهها جاری میماند، هم از حسین(علیهالسلام) است و شهادت مظلومانه حسین بن علی(علیهالسلام) موجب میشود که اسلام تا ابد باقی بماند(گرچه به سرکردگی بنی امیه و بنی عباس باشد) تا آنکه سرانجام به دست مبارک حضرت ولی عصر(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) به سر منزل مقصود برسد و سراسر گیتی را فراگیرد.
منابع؛
1 - کتاب ثاقب جلد1
2 - دروس تاریخ تطبیقی استاد مهدی طائب
پی نوشت؛
۱ - تاریخ الاسلام، ج ۵، ص۹۷
با توجه به تشدید شیوع ویروس منحوس کرونا، کلاس فقه و تاریخ استاد مهدی طائب به صورت مجازی برگزار میشود.
پایگاه تاریخ تطبیقی؛ به اطلاع طلاب و فضلا میرساند، کلاس فقه و تاریخ استاد مهدی طائب به علت تشدید شیوع ویروس کرونا به صورت مجازی برگزار میگردد.
گفتنی است؛ فایل صوتی درس فقه، در کانال فقه استاد در پیام رسان ایتا به نشانی@feqh_ostad_taeb و فایل صوتی درس تاریخ در کانال تاریختطبیقی در پیام رسان ایتا به نشانی @Tarikh_org بارگزاری خواهد شد.
انتهای پیام/